سدت

معنی کلمه سدت در لغت نامه دهخدا

سدت. [ س ُدْ دَ ] ( از ع ، اِ ) سدة. بیماریی که سبب بستن راه تنفس شود : مدتها در مضایق آن سدت و مفالق آن کربت بماندم. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 17 ). رجوع به سدة شود. || در خانه : و این حسنه با سوابق ایادی و عواطف و سوالف عوائد و عوارف که در مدت عمر از ساحت جلال و سدت انعام و افضال او یافته ام مضاف کردم. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 8 ). رجوع به سدة شود.

معنی کلمه سدت در فرهنگ معین

(سُ دَّ ) [ ع .سدة ] (اِ. ) درگاه ، پیشگاه .

معنی کلمه سدت در فرهنگ فارسی

سده بیماری که سبب بستن راه تنفس شود .

معنی کلمه سدت در ویکی واژه

سدة
درگاه، پیشگاه.

جملاتی از کاربرد کلمه سدت

مهدی پازوکی اقتصاددان و استاد دانشگاه معتقد است که دولت احمدی‌نژاد فاسدترین دولت پس از انقلاب بوده که ایران را ربع قرن به عقب برد. به عقیده فرشاد مؤمنی استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی فساد سیاسی عامل فساد اقتصادی در دولت وی بود.
فایز نشناسدت و لیکن داند الله نه‌ای ولی اللهی تو
حاسدت را نکند جامهٔ دیبا زیبا زشت را زشتی زایل نشود از زیور
بر اساس اطلاعات مؤسسه شفافیت بین‌المللی، فساد مالی در ایران در دوره دولت احمدی‌نژاد نسبت به سایر کشورها افزایش پیدا کرد به‌طوری‌که رتبه ایران از لحاظ شفایت مالی از رتبه ۸۸ در سال ۲۰۰۵ به رتبه ۱۳۳ در میان فاسدترین کشورهای جهان در سال ۲۰۱۲ رسید.
نه پوزش پذیرد نه پرسدت گرم نه هم دارد از مردمیهات شرم
ما دحت را باد سعد و حاسدت را باد نحس ناصحت را باد فخر و دشمنت را باد عار
گر ز مسیح پرسدت «مرده چگونه زنده کرد؟» بوسه بده به پیش او، بر لب ما که هم‌چنین
قال عکرمة: هو شهادة ان لا اله الا اللَّه سدت بین الکفر و الاسلام و بین الجنّة و النار.
حاسدت در حبس محنت باد دایم چار میخ تا طناب خیمه آفاق شش تو کرده‌اند
آسیای فتنه فرق دشمنت را کرد آس روزگار پخته کار حاسدت را کرد خام
چون خاک اگر چه پست بود حاسدت ولی گردد بلند مرتبه چون بر شود بدار
در مستقر عز و شرف جاودان بزی تا حاسدت حزین شود و خوار مستذل