سدانت. [س ِ ن َ ] ( از ع ، اِ مص ) سدانة. رجوع به سدانة شود. سدانة. [ س ِ ن َ ] ( ع مص ) خدمت کردن کعبه را یا بتخانه را. ( تاج المصادر بیهقی ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( المصادر زوزنی ). پرده داری. ( دستوراللغة ). || دربانی نمودن. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ).
معنی کلمه سدانت در فرهنگ معین
(سَ نَ ) [ ع . سدانة ] (مص م . ) پرده - داری کردن .
معنی کلمه سدانت در فرهنگ عمید
۱. پرده داری کردن و خدمت کردن در کعبه یا بت خانه. ۲. پرده داری و دربانی و خدمت کعبه.
معنی کلمه سدانت در فرهنگ فارسی
پرده داری کردن، خدمت کردن درکعبه، دربانی کعبه ۱ - ( مصدر ) پرده داری کردن ( خانه کعبه یا بتخانه ) . ۲ - ( اسم ) پرده داری . سدانه
معنی کلمه سدانت در فرهنگ اسم ها
اسم: سدانت (پسر) (عربی) (تلفظ: sadānat) (فارسی: سَدانَت) (انگلیسی: sadanat) معنی: پرده داری و دربانی و خدمت کعبه
معنی کلمه سدانت در ویکی واژه
سدانة پرده - داری کردن.
جملاتی از کاربرد کلمه سدانت
نی خدا از چاه و بند حاسدانت از روی فضل بر کشید و برنشاندت بر بساط کبریا
نی ز قصد حاسدانت در بدایت شهر تو بر تو چونان بود چون بر آل یاسین کربلا
حاسدانت را زباد حسرت و بار ندم دم بسان زمهریر و دل بکردار سعیر
حاسدانت را عدیل دل بود دائم عنا دشمنانت را ندیم جان بود دائم ندم
از چرخ نیل رنگ چه نالند حاسدانت از سیر کلک تو شده با ناله و غرنگ
بر بندگان گشاده سعادت دهان که هین بر حاسدانت گفته شقاوت که هان و هان
ای پیش تو حاسدانت را سنگی نه در جنب تو دشمنانْتْ را رنگی نه
هستند ناصحانت زنار و نعم غمی چونانکه حاسدانت ز بار نعم غمی
ما کانَ لِلْمُشْرِکِینَ أَنْ یَعْمُرُوا مَساجِدَ اللَّهِ. این در شأن بنی عبد الدّار آمده است که ایشان ولاة و سدنه کعبه بودند، طمع میداشتند که ایشان را از بهر سدانت دارند تا بر شرک خویش میباشند و از ایشان آزرم دارند. رب العالمین گفت: ما کانَ لِلْمُشْرِکِینَ ای ما یحلّ و ما ینبغی لهم، أَنْ یَعْمُرُوا یعنی ان یاهلوا، مَساجِدَ اللَّهِ.
گندناگون تیغ تو چون گند سر بدرود حاسدانت را وزان بر تو کند تحسین ظفر