سخنور. [ س ُ خ َن ْ وَ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) شاعر. سخندان : مرا دی عاشقی گفت ای سخنور میان عاشق و معشوق بنگر.فرخی.سخنوران را صاحبقران تویی بجهان بتو تمام شود مدت قران سخن.سوزنی.از این قصیده که گفتم سخنوران جهان بحیرتند چو از منطق طیور غراب.خاقانی.من در سخن عزیز جهانم بشرق و غرب کز شرق و غرب نام سخنور نکوتر است.خاقانی.تا نگویی سخنوران مردند سر به آب سخن فروبردند.نظامی.شاها بسان ابن یمین از سخنوران دُرّ مدایحت نکشد کس بمرسله.ابن یمین. || گوینده. متکلم. ناطق : راست گفتی زمین سخنور گشت زیر آن باد بیستون منظر.فرخی.کسی کز اصل دانای سخن نیست چگونه کرد او ما را سخنور.ناصرخسرو.
معنی کلمه سخنور در فرهنگ معین
( ~ . وَ ) (ص مر. ) ۱ - ادیب . ۲ - شاعر.
معنی کلمه سخنور در فرهنگ عمید
۱. صاحب سخن، گوینده. ۲. [مجاز] شاعر، ادیب.
معنی کلمه سخنور در فرهنگ فارسی
صاحب سخن، گوینده، شاعر، ادیب، شاعری، گویندگی ( صفت ) ۱ - صاحب سخن ادیب بلیغ . ۲ - شاعر گوینده .
ولیک حرص ثنای تو در ادای سخن به خاصیت همه موی مرا سخنور کرد
زادهٔ الفت آن سخنور عصر کاسمانش ستوده در اخلاق
سخنی کز دل سخنور خاست در دل مستمع نشیند راست
امروزه تعداد سخنوران مسلط آرامی نو به طور قابل توجهی کاهش یافتهاست، و نسلهای جدید آشوریها عموماً به طور کامل به این زبان مسلط نیستند، به خصوص که بسیاری از آنها به کشورهای دیگری مهاجرت کرده اند. این زبانها عمدتاً به دو شاخه شرقی و غربی تقسیم میشوند.
پیاده ماند ز تو هر سخنور از پی آنک تویی مبارز تحقیق و شهسوار سخن
تا میکش و جوهر دو سخنور داریم شأن دگر و شوکت دیگر داریم
گوهر از جوهریان قدر و بها می گیرد از سخن سنج چرا ناز، سخنور نکشد؟
سخنور ترا در جهان با چه سنجد که افزونی از ماسوا، یک سوایی
داند خرد که پایه تخت سخنوری بر اوج تاج تارک کیوان بسوده ام
در اسطورههای ارمنی باستان، تیر ایزد کتابت، سخنوری، علوم و هنر بودهاست. او منشی و قاصد ایزد بزرگ آرامازد، تعبیرکننده خواب و پیشگوی سرنوشت، ثبت یادداشتکننده اعمال نیک و بد انسانها و راهنمای ارواح مردگان در «دنیای زیرین» بودهاست. معبد تیر، «یرازاموین» نامیده شدهاست که در نزدیکی آرتاشات پایتخت آن زمان ارمنستان قرار داشت که در سال ۳۰۱ میلادی به دست گریگور روشنگر ویران شد.
پس از آنکه آدولف هیتلر به حزب نازی پیوست، به دلیل آنکه قدرت سخنوری بسیار خوبی داشت، به آسانی و به سرعت به عنوان سخنگوی حزب نازی انتخاب شد. در گام بعدی، او پس از آنکه به ریاست حزب رسید، نام حزب را با افزودن واژهٔ سوسیالیست به حزب ناسیونالسوسیالیست کارگران آلمان تغییر داد. هیتلر سپس به فکر تبلیغات وسیع برای حزب افتاد. وی میدانست که فعالیتهای هر حزب مطمئناً مخالفانی خواهد داشت بنابراین به فکر ایجاد یک گروه شبهنظامی برای مهار و سرکوب مخالفان بود.
عایشه برای دانش شاعری و توانایی بیان کردن آن و همچنین فصاحت و سخنوریاش در تاریخ عرب و سایر موضوعها متبحر بود.