سخته. [ س َ / س ُ ت َ / ت ِ ] ( ن مف ) اسم مفعول از «سختن ». ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). سنجیده و به وزن در آمده و وزن کرده شده. ( برهان ) ( غیاث ) : چو بازارگان را درم سخته شد فرستاده از کار پردخته شد.فردوسی.کسی کش نیاز است آید بگنج ستاند ز گنجی درم سخته پنج.فردوسی.همه راه خاقان بپردخته بود همه جای نزل و علف سخته بود.اسدی.جز سخته وپیموده مخر چیز که نیکوست کردن ستد و داد به پیمانه و میزان.ناصرخسرو.دست کیوان شده ترازوسنج سخته از خاک تا به کیوان گنج.نظامی.چون زر جوزایی اختران سپهرند سخته بمیزان ازکیای صفاهان.خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 353 ). || بمجاز، پخته. آزموده.مهذب : ویژه تویی در گهر سخته تویی در هنر نکته تویی در سمر از نکت سندباد.منوچهری.هدیه نیابی ز کس تو جز که ز حجت حکمت چون درّ و پند سخته بمعیار.ناصرخسرو.- خویشتن سخته کردن ؛ مهذب کردن. تهذیب کردن. مؤدب ساختن : خویش را موزون و چست و سخته کن زآب دیده نان خود را پخته کن.مولوی.- سخته کردن سخن ؛ راست کردن. درست کردن : آنکه ترازوی سخن سخته کرد بختور آن را بسخن پخته کرد.نظامی.
معنی کلمه سخته در فرهنگ معین
(سَ تَ یا تِ ) (ص مف . ) وزن شده .
معنی کلمه سخته در فرهنگ عمید
۱. سنجیده. ۲. وزن شده. ۳. سنجیده شده، محدود: خرد را و جان را همی سنجد او / در اندیشهٴ سخته کی گنجد او (فردوسی: ۱/۱۳ ).
معنی کلمه سخته در فرهنگ فارسی
سخت کرده
معنی کلمه سخته در دانشنامه آزاد فارسی
سَختِه (hardpan) (یا: کفۀ سخت) وضعیت خاک یا خاک زیرسطحی که در آن دانه های خاک با موادی مانند اکسید آهن و کربنات کلسیم به هم می چسبند و توده ای سخت و نفوذناپذیر تشکیل می دهند. این وضعیت برای کشاورزی نامناسب است و در گردش رطوبت و رشد ریشه ها در خاک اختلال ایجاد می کنند. وقتی این وضعیت بر اثر پُر شدن فضاهای خالی موجود در خاک با ذرات ریز رس پدید آید، خاک زیرسطحی را کفۀ رسی می نامند. چنین وضعیتی معمولاً در خاک های اسیدی پدید می آید.
معنی کلمه سخته در ویکی واژه
وزن شده.
جملاتی از کاربرد کلمه سخته
خرد راو جان را همی سنجد او در اندیشهٔ سخته کی گنجد او
چه بود طبع و رموزش به یکی شعله بسوزش به یکی تیر بدوزش که بسی سخته کمانی
فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ قال ابن عباس: نسختها ایة السیف وَ انْتَظِرْ إِنَّهُمْ مُنْتَظِرُونَ قیل: انتظر موعدی لک بالنصر، إِنَّهُمْ مُنْتَظِرُونَ بک حوادث الزمان. و قیل انتظر اذن اللَّه لک فی قتالهم، إِنَّهُمْ مُنْتَظِرُونَ ما یظنّونه من بطلان امرک وَ یُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ.
قوله تعالی: «یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ» میسترد اللَّه تعالی آنچ خواهد، «وَ یُثْبِتُ» و بر جای میدارد و مینهد، «وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ (۳۹)» و مهر همه نسختها آنست که بنزدیک اوست.
این سورة الروم مکّی است سه هزار و پانصد و سی و چهار حرف. و هشتصد و نوزده کلمت، و شصت آیت. جمله بمکه فرو آمده، مگر یک آیت: فَسُبْحانَ اللَّهِ حِینَ تُمْسُونَ الی آخر الآیة. و درین سورت منسوخ نیست مگر یک آیت در آخر سورت: فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ نسختها آیة السّیف. و گفتهاند: فَاصْبِرْ این کلمه منسوخ است، و إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ محکم است، باقی آیت: وَ لا یَسْتَخِفَّنَّکَ الَّذِینَ لا یُوقِنُونَ منسوخ است. و در فضیلت سورت ابیّ کعب گفت: قال رسول اللَّه (ص) من قرأ سورة الروم کان له من الاجر عشر حسنات بعدد کل ملک سبّح للَّه بین السماء و الارض و ادرک ما ضیّع فی یومه و لیلته.
بختیاریها به ازدواج فامیلی به علت مزیتهایی که داشت، بیشتر از سایر ازدواجها اقبال نشان دادهاند. جوانان بختیاری خود را ملزم به ازدواج با دختران فامیل میدانستند و کمتر کسی به فکر انتخاب زن از طوایف دیگر بود، زیرا این عمل توهین به فامیل و وابستگان به حساب میآمد. بختیاریها از همان ابتدا ازدواج فامیلی را ترجیح میدادند و دربارهٔ ازدواج با غریبه این ضربالمثل را به کار میبردند: شی غَریوی سخته. یعنی ازدواج با غریبه سخت است.
هر آنکو نور جان بیند شود سخته چو پروانه هر آنکو مرز جان داند نباشد فارغ از احزان
بر «حدثنا» مباش فتنه بر سخته ستان سخن به شاهین
مستان سخن مگر که همه سخته زیرا سخن زر است و خرد شاهین
سخن چون سرائی بسنج از نخست کم سخته شاید نه بسیار سست
شیوه ابرو کند هر نفسی پیش ما گرچه که از تیر غمز سخته کمان آمدند