سخت کمان

معنی کلمه سخت کمان در لغت نامه دهخدا

سخت کمان. [ س َ ک َ ] ( ص مرکب ) پهلوان و تیرانداز و شه زور. ( آنندراج ). درشت و بی رحم. ( ناظم الاطباء ) :
ناوک اندازی و زوبین فکن و سخت کمان
پهنه بازی و کمند افکنی و چوگان باز.فرخی.ای سخت کمانی که خدنگ تو ز پولاد
زآنسان گذرد کز دل بدخواه تو نفرین.فرخی.کآن مرد سوی اهل خرد سست بود سخت
کز بهر طمع سست بود سخت کمانیش.ناصرخسرو ( دیوان چ کتابخانه تهران ).بخت بد ما همی کند سست پیی
ورنه تو چنین سخت کمان نیز نئی.مهستی دبیر.در رکابش چو اژدهای دمان
بود سیصد هزار سخت کمان.نظامی.سعدی اگر جزع کنی ور نکنی چه فایده
سخت کمان چه غم خورد گر تو ضعیف جوشنی.سعدی.گر همه مرغی زنند سخت کمانان به تیر
حیف بود بلبلی کاین همه دستان اوست.سعدی. || درشت و بی رحم :
دیدی که وفا بسر نبردی
ای سخت کمان سست پیمان.سعدی.|| ماهر در تیراندازی. آنکه کمان را بیشتر کشد تا تیر آن دورپروازتر بود : بسیار بزرگ و دراز است ( صنوبر ) بحدی که مرغان بر سر آن آشیانه کنند هیچ تیرانداز سخت کمانی تیر بدان نتواند رسانید. ( فلاحتنامه ).

معنی کلمه سخت کمان در فرهنگ معین

( ~ . کَ ) (ص مر. ) ۱ - تیرانداز ماهر. ۲ - بی رحم و سنگدل .

معنی کلمه سخت کمان در فرهنگ عمید

۱. کسی که کمان سخت و محکم را بکشد.
۲. آن که در کشیدن کمان و تیراندازی مهارت داشته باشد، تیر انداز ماهر و پرزور.

معنی کلمه سخت کمان در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - پهلوان تیر انداز . ۲ - بیرحم .

معنی کلمه سخت کمان در ویکی واژه

تیرانداز ماهر.
بی رحم و سنگدل.

جملاتی از کاربرد کلمه سخت کمان

نیم زخمی به جگر دارم و دانم که به آن نشود یار به این سخت کمانی قانع
دیدی که وفا به سر نبردی ای سخت کمان سست پیمان
هر چه در مدح قدش گفته شود کوتاه است سرو از ترکش آن سخت کمان یک تیری است
بخت بد ما همی کند سست پئی ورنه تو چنین سخت کمان نیز نئی
هر چند کزین صف شکنان گوشه گرفتم از جای دگر سخت کمانی ز کمین خاست
بخت بد ما همی کند سست پیی ور نه تو چنین سخت کمان نیز نه‌ای
ابرویت سخت کمان است بر و مژگان بر پیش این تیر و کمان سینه عالم سپر است
چشم من وقف کمانخانه ابروی تو شد برمکش سخت کمانا زدلم ناوک تیر
ای بگه راستی قامت تو همچو تیر بر من سست ضعیف سخت کمانی مکن
جای زه از آن سخت کمان ابرو داد کم زاد رگ و پی سست تر از موی افتاد