سخت رو. [ س َ ] ( ص مرکب ) سخت روی. کنایه از مردم درشت و ناهموار. ( آنندراج ) : جوان سخت رو در راه باید که با پیران بی قوت بیاید.سعدی.
معنی کلمه سخت رو در فرهنگ معین
( ~ . ) (ص مر. ) ۱ - ترشرو، بَداخم . ۲ - زشت . ۳ - گستاخ ، بی شرم .
معنی کلمه سخت رو در فرهنگ عمید
۱. پررو، گستاخ، بی شرم. ۲. ترش رو، بداخم.
معنی کلمه سخت رو در ویکی واژه
ترشرو، بَداخم. زشت. گستاخ، بی شرم.
جملاتی از کاربرد کلمه سخت رو
در حضور عامه با یاران همدم از جفا چهره را از سخت روئی همچو سندان میکنی
هم عاقبت ز دست حوادث قفا خورد آن سخت رو که تیغ زد اندر قفای تو
هم سست عهدی هم سخت روئی درتلخ گوئی شیرین زبانی
هست بالا وصف آن عالم که نبود امتداد انبساط ار نیست امّا سخت روح افزاستی
سخت رویی جنگ دارد با محبت، ورنه من می توانستم در این باغ و بستان را شکست
حال بزرگی وی و فضل و سخا و زهد محتاج شرح نیست که خود سخت روشنست
جوان سخت رو در راه باید که با پیران بیقوت بپاید
ظاهراً امر غریب اولین بار در مکتوبات قرن هجدهم در قالب مفهومی مستقل پدیدار شد، و در واقع زمانی مورد توجه قرار گرفت که گفتمانهای مسلط میکوشیدند ذهن آدمی را از هر باور خرافی و هر جنبهی تاریک و ناشناختهای پاک کنند. این اتفاق برای مثال زمانی روی داد که بر خلاف تصورات مردمان قرون وسطی دربارهی بسیاری از بیماریهای ذهنی و جنون و مشکلاتی همچون صرع که اغلب به نیروی شیاطین و خدایان نسبت داده میشد، عقلانیت سفت و سخت روشنگری در پی آن بود که هر تصور خرافی و غیرمنطقیای دربارهی آنها را کنار بگذارد.
تنی سنگین و جانی سخت رویین نماند در میان برف چندین
عاشق زخمست دف سخت رو میل لبست آن نی نالنده را
مزن بر سنگ پیش سخت رویان گوهر خود را به هر آیینه تاریک منما جوهر خود را
این نبرد، که در واقعیت تاریخی خود طی دو دوره رخ داد، در منظومه به صورت یک نبرد فشرده و سخت رویمینماید.