ستیزه

معنی کلمه ستیزه در لغت نامه دهخدا

ستیزه. [ س ِ زَ / زِ ] ( اِمص ) ستیز. در پهلوی «ستژک » نزاع. دعوی. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). بمعنی ستیز است که جنگ و خصومت و لجاجت و قهر و کین باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). لجاج. ( دهار ). لجاج. لجاجت. ( تاج المصادر بیهقی ) :
ستیزه نه خوب آید از نامجوی
بپرهیز و گرد ستیزه مپوی.فردوسی.اگر اول که ما قصد این دیارکردیم... آن ستیزه و لجاج نرفتی این چشم زخم نیفتادی. ( تاریخ بیهقی ).
ستیزآوری کار آهرمن است
ستیزه بپرخاش آبستن است.اسدی.ملک مصر جواب نبشت که ایشان بندگان تو نیستند آزاد و آزاده اند بخت النصر بدین ستیزه برفت و مصر بستد. ( فارسنامه ابن البلخی ص 6 ).
تبه نمود همی صنعت سحاب از وی
بر این ستیزه همه نقش آن بشست سحاب.ابوالمعالی رازی.شهابی تو گاه وغا و ستیزه
سحابی تو گاه سخا و مواهب.برهانی یا معزی.گاه از ستیزه گوش فلک برکشیده ای
گاه ازکرشمه دیده اختر شکسته ای.خاقانی.بهر گردشی با سپهر بلند
ستیزه مبر تا نیابی گزند.نظامی.ستیزه بجایی رساند سخن
که ویران کند خاندان کهن.سعدی.|| ( اِ ) خسک آهنین باشد که بر راه دشمن می پراکندند. ( مؤلف ).

معنی کلمه ستیزه در فرهنگ معین

(س زِ ) [ په . ] (اِ. ) نک ستیز.

معنی کلمه ستیزه در فرهنگ عمید

= ستیز

معنی کلمه ستیزه در فرهنگ فارسی

ستیز در پهلوب ستزهک نزاع دعوی

جملاتی از کاربرد کلمه ستیزه

این بحران، شامل تصرف تئاتر پرتماشاچی دوبروکا در ۲۳ اکتبر ۲۰۰۲ توسط ۴۰ تا ۵۰ چچنی مسلح بود که ادعای وفاداری به جنبش جدایی‌طلب ستیزه‌جوی اسلام‌گرا در جمهوری چچن ایچکریا را داشتند. آن‌ها ۸۵۰ نفر را گروگان گرفتند و خواستار خروج نیروهای روسی از چچن و پایان دادن به جنگ دوم چچن شدند.
وگر گویی ستیزه وحشت افز ود مرا خود با برادر دشمنی بود
ولی من از در انصاف بی‌ستیزهٔ جهل سرایمت سخنی فهم ‌کن به‌ آسانی
خدای جاه و جلالست و شاه نتواند کند ستیزه کسی با خدای جاه و جلال
اگرچه مشخص نیست که کدام گروه اسلامگرا در پشت این اقدام بوده‌است، ستیزه‌جویان اسلام گرا که مخالف اجتماعی شدن مختلط جنسیت بودند، پارک آبی غزه را ویران کردند.
دوران چو گلم به ناز پرورد وز خار ستیزه غنچه ام کرد
به خوناب لعلی که آرد به چنگ ستیزه کند با دل خاره سنگ
به‌طور کلی، آنارشیست‌های معاصر بسیار کمتر از اجداد ایدئولوژیک خود خشن و مبارز هستند. آن‌ها بیشتر در هنگام تظاهرات و آشوب به ویژه در کشورهایی مانند کانادا، یونان و مکزیک، درگیر رویارویی با پلیس می‌شوند. گروه‌های معترض بلوک سیاه به ستیزه‌جویی و درگیری با پلیس معروف هستند. با این حال، آنارشیست‌ها نه تنها با کارمندان دولتی درگیر می‌شوند، در مبارزه با فاشیست‌ها و نژادپرستان هم شرکت می‌کنند و اقدام ضد فاشیستی انجام می‌دهند و برای جلوگیری از تجمع‌های نفرت‌انگیز بسیج می‌شوند.
او ستیزه کرد و پس بی‌احتراز گفت در کافرستان بانگ نماز
قذافی در سال ۱۹۷۲ میلادی نیرویی را موسوم به «ارتش اسلامی» تشکیل داد که به وسیلهٔ آن در جهت یکپارچه‌سازی و عربی کردن منطقه گام بردارد. اولویت فعالیت ارتش اسلامی، چاد و سودان بود. در استان دارفور که در غرب سودان واقع شده بود قذافی از تشکیل مجمع عربی حمایت کرد. این مجمع که زیر نظر جرارد پرونیر فعالیت می‌کرد، یک سازمان ستیزه‌جوی پان‌عرب بود که بر عربی بودن دارفور تأکید داشت.
در رهگذر وی از ستیزه محکم بندی ز تیغ و نیزه
ستیزه‌ای خونین و پنهان که در دهه‌هایی پیش تر میان طبقات نابرابر پارة خاوری گیلان آغازیده و زمینه رشد تشیع و فروافتادن توان سنیان را فراهم آورده بود، با چیرگی سیدعلی کیا بر لاهیجان یک چندی آرام گرفت و طبق نوشتة سیدظهیر، باشندگان پارة خاوری گیلان سر به فرمان سیدعلی کیا و باور آئینی او نهادند و آغازگر دوران نوینی از تاریخ لاهیجان و پارة خاوری سپیدرود و همة گیلان شدند، دوره‌ای که شکوهمندترین دورة تاریخی لاهیجان و گیلان به‌شمار می‌رود و با برتخت نشینی سیدی کیایی آغاز و با چیرگی سیدزاده‌ای صفوی و اثنی عشری پایان یافت.
هزار بار برانداخت خان و مانِ ورع ستیزهء عقلا عقل را فدا کردند
دل ستیزه عصمت بمزد خود برساد گذشت چون بجوار خدای پاک رسید
در سپیده دم ۹ ژوئیه ۲۰۲۱ ستیزه‌جویان طالبان این شهر را که بزرگترین گذرگاه مرزی میان ایران و افغانستان است، به تصرف خود درآوردند که مولوی شهامت در راس آن بود
ستیزه روی مرا لطف و دلبری تو کرد وگر نه سخت ادبناک بودم و مسکین
اقدام مشترک برای پناهندگان مجموعه اقداماتی است که توسط فعالان حقوق پناهندگان در حمایت از متقاضیان پناهندگی در استرالیا انجام می‌گیرد و به سازماندهی اقدامات اعتراضی در حمایت از پناهندگان می‌پردازند از جمله برگزاری تظاهرات و شب زنده‌داری. علاوه بر این دربرابر اقدامات ستیزه‌جویانه دولت علیه پناهندگان مانند شورش‌ها یا مخفی کردن بازداشت‌شدگان به فعالیت می‌پردازد.
از جمله دیگر مورخان معروف عثمانی که به واقعه تبریز به صراحت اشاره کرده‌اند یکی مصطفی سلانیکی افندی و دیگری ابراهیم پَچوی افندی است. سلانیکی می‌نویسد: «مردم [تبریز] هر گاه عساکر را تنها می‌دیدند، درصدد انتقام برمی‌آمدند. مردم در دل عقده داشتند و به دنبال بهانه بودند تا داد خود را بستانند. از این رو به خواست خدا، بر زبان عساکر چنین جاری شد که این مردمان ستیزه‌جو را باید قتل‌عام کرد و الّا اینها نه مطیع می‌شوند و نه تن به قبول حق می‌دهند [...] ناگهان یک روز آشوب و واویلایی به پا خواست، عامة عساکر اسلام سلاح بر گرفته و گفتند قتل‌عامی به پا خواسته‌است [...] نخست شهر غارت و یغما شد و همراه با نهب و غارت، قتل‌عام مردم نیز عملی شد.»