ستایشگری. [ س ِ ی ِ گ َ ] ( حامص مرکب ) حمد و عبادت و دعا. ( ناظم الاطباء ). عمل ستایشگر : چو آمد بنزدش زمین بوسه داد ستایشگری را زبان برگشاد.فردوسی.ای آنکه در ایام ستایشگری تو صوفی شمرَد عیب نگهبانی دم را.عرفی ( از آنندراج ).رجوع به ستایشگر شود.
معنی کلمه ستایشگری در فرهنگ فارسی
حمد و عبادت و دعا . عمل ستایشگر .
معنی کلمه ستایشگری در دانشنامه عمومی
ستایشگری یا هوگویی[ نیازمند منبع] ( Eulogy ) ( از εὐλογία، eulogia، یونانی کلاسیک، پیشوند eu برای "خوش"، "خوب" یا "راستین" در اوستایی "هو"، و پسوند logia برای "گفتن"، "واژه ها" یا "بافه"، باهم دیگر برای "ستایش" ) سخنرانی یا نوشتاری در ستایش کسی یا کسانی یا چیزهایی است، به ویژه یکی که به تازگی مرده یا بازنشسته شده یا به عنوان یک اصطلاح ابراز علاقه. ستایشگری معمولاً توسط یک هموند خانواده یا یک دوست خانوادگی نزدیک در مورد کسی که مرده ادا می شود. برای ستایش از یک فرد زنده که در مواردی مانند بازنشستگی داده می شود، یک همکار ارشد شاید بتواند آن را ادا کند.
جملاتی از کاربرد کلمه ستایشگری
حیف بود سفتن لعلی چنین جز بستایشگری رکن دین
گفت معشوقم آن که جانم داد در ستایشگری زبانم داد
فرستاد پیش ارسطو کسی ستایشگری کرد با او بسی
آرایشی بود به ستایشگری چو من در بزم و مجلس تو به نوروز و مهرگان