سبق

معنی کلمه سبق در لغت نامه دهخدا

سبق. [ س َ ] ( ع مص ) پیشی گرفتن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( دهار ) ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ص 56 ).
ذکا و ذهن تو در سبق وامق عذرا
سخا و طبع تو در عشق خسرو و شیرین.مسعودسعد.- سبق خدمت ؛ سابقه خدمت. خدمتگذاری :
بسبق خدمت و فرمانپذیری بی چرا و چون
ملک را در وزارت چون نبی را یار در غارم.سوزنی. || جبعل ( در گرو ) :
سبق بیچون و چگونه و معنوی
سابق و مسبوق دیدی بی دوی.مولوی.سبق رحمت راست و این از زحمت است
چشم بد محصول قهر و لعنت است.مولوی.
سبق. [ س َ ب َ ] ( ع مص ) پیشی گرفتن :
اندرین میدان فخر اکنون سبق مر بنده راست
گو در این میدان درآید گر تواند عنصری.ازرقی. || ( اِ ) آنچه گرو بندند بر آن بر اسب دوانیدن و تیر انداختن و جز آن. ج ، اَسْباق. ( منتهی الارب ). آنچه در میان کنند چون بچیزی گرو بندند. ( مهذب الاسماء ). الخطر یوضع بین اهل السباق و هو ما یتراهنون علیه. ( اقرب الموارد ) : مشارالیه هروقت با صاحب بن عباد مناضله کردی خصل سبق او را بودی. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 283 ). || در نزد علمای ریاضی عبارتست از فضل وسط قمر بر وسط شمس. ( کشاف اصطلاحات الفنون ). || [ س َ ب َ / س َ ]، آنچه بطریقت مداومت از پیش استاد بخوانند :
مصطفی را وعده کرد الطاف حق
گر بمیری تو نمیرد این سبق.مولوی.عاشقان را شد مدرس حسن دوست
دفتر و درس و سَبَقْشان روی اوست.مولوی.گم شد و نابود شد از فضل حق
بر مهم دشمن شما را شد سبق.مولوی.

معنی کلمه سبق در فرهنگ معین

(سَ بَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - آن چه بر سر آن در مسابقة اسب دوانی و تیراندازی شرط بندند. ۲ - مقداری از کتاب که در یک جلسه درس داده شود. ج . اسباق .
(سَ بْ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) سبقت گرفتن . ۲ - (اِمص . ) سبقت .

معنی کلمه سبق در فرهنگ عمید

۱. پیشی گرفتن، پیش افتادن.
۲. (اسم ) قرآن.
* سبق و رمایه: [سبق (پیشی گرفتن و پیش افتادن ) رمایه (تیر انداختن ) است] (فقه ) عقد و تعهدی بین دو تن برای مسابقۀ اسب دوانی یا تیراندازی که برنده مبلغ معینی ببرد.
۱. پیشی.
۲. گرو، شرط بندی.
۳. (اسم ) (ورزش ) در اسب دوانی و تیراندازی، آنچه بر سر آن شرط ببندند.
۴. (اسم ) آن مقدار از کتاب که در یک نشست درس داده شود، درس روزانه.
* سبق بردن: (مصدر لازم ) [قدیمی]
۱. پیش افتادن در مسابقه، برنده شدن: به چشم خویش دیدم در بیابان / که آهسته سبق برد از شتابان (سعدی: ۱۷۶ ).
۲. گرو بردن.

معنی کلمه سبق در فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) پیش افتادن سبقت گرفتن . ۲ - ( اسم ) پیشی سبقت . یا سبق تصمیم . تصمیم قبلی با نقشه معین قبل از ارتکاب جرم . یا سبق ورمایه . عقدیست به منظور پیشی گرقتن و غلبه بر دیگری در اسب دوانی تیر اندازی شمشیر زنی و آلات جنگی دیگر در مقابل مبلغی معین که به برنده تعلق خواهد گرفت با شرایط آن که در کتابای فقه مندرج است .

معنی کلمه سبق در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مسابقه اسب دوانی و مانند آن مثل شتر سواری و غیره را سَبْق گویند. در لغت به معنای پیشی گرفتن می باشد. از احکام آن در باب سبق و رمایه بحث شده است.
سبق به معنای نخست، در اصطلاح عبارت است از قرارداد شرعی که بر مسابقه اسب دوانی و مانند آن، همچون قاطر و الاغ و نیز شتر و فیل، در ازای عوضی معین برای برنده، میان مسابقه دهندگان منعقد می‏شود.
برخی، آن را به معامله بر مسابقه اسب دوانی و مانند آن برای شناسایی سوارکار ماهرتر و برتر از میان مسابقه دهندگان، تعریف کرده‏اند.
برخی دیگر به قرارداد مشروع در برابر عوض با هدف تمرین و ممارست بر جهاد در راه خدا،
و گروه چهارم آن را به عقدی که مفاد آن استحقاق فرد برنده‏ نسبت به عوض تعیین شده است، تعریف نموده‏اند.
نتیجه همه تعاریف یاد شده یک حقیقت است که در فارسی از آن به شرط بندی (گرو گذاری) تعبیر می‏شود و به فرد پیشتاز جایزه می‏دهند. عنوان سبق در کنار «رمایه» (السبق و الرمایة) عنوان بابی مستقل در فقه است که از احکام آن دو در این باب به تفصیل سخن گفته‏اند.
احکام سبق
عدم جواز شرط بندی جز در سبق و رمایه
در مسابقات، شرط بندی جایز نیست، جز در مسابقه یاد شده و رمایه که از این حکم استثنا شده‏اند؛ بلکه در راستای ایجاد و افزایش آمادگی دفاعی سپاهیان اسلام، بر آنها تأکید و بدانها ترغیب شده است.
مطرح بودن تمام بحثهای باب رمایه در باب سبق
...
[ویکی الکتاب] معنی سَبَقَ: جلو افتاد - پیشی گرفت
معنی صِبْغٍ: خورش
معنی مَسْبُوقِینَ: مغلوبین (کلمه سبق به معنای غلبه و مسبوق به معنای مغلوب است )
ریشه کلمه:
سبق (۳۷ بار)
[ویکی فقه] سبق (ادبیات). سبق، تقدم یک چیز به یکی از لحاظ ها بوده و از اسباب تقدیم لفظ می باشد.
«سبق» به معنای تقدم و قبلیت غیر رتبی یکی از اسباب تقدیم و تاخیر بوده و دلیل پیش افتادن کلمه ای در قرآن از کلمه دیگری است. سبق ممکن است زمانی باشد و ممکن است غیر زمانی باشد.
انواع سبق زمانی
اول: سبق زمانی که خود انواعی دارد؛ مانند:
← سبق در زمان ایجاد
دوم: سبق غیر زمانی، همچون: سبق بالذات مانند سبق اعداد بر یکدیگر، مانند سبق عددیک بر دو و یا عدد شش بر هفت.ناگفته نماند که در برخی منابع (همچون زرکشی در البرهان) تقدم بالذات را نوع مستقلی از اسباب تقدیم وتاخیر بشمار آورده اند.

معنی کلمه سبق در ویکی واژه

سبقت گرفتن.
سبقت.
آن چه بر سر آن در مسابقة اسب دوانی و تیراندازی شرط بندند.
مقداری از کتاب که در یک جلسه درس داده شود.
اسبا

جملاتی از کاربرد کلمه سبق

سخن عقل بر عقیله مگوی سبق عشق یک زمان کن گوش
پس نه قطعست و نه وصلست، و نه زیانست و نه سود ٭ دانش و کوشش ما، در آتش سبق حکم پیمود.
فارابی از کسانی است که می‌خواهند آراء مختلف را با هم وفق دهند. او در این راه بر همه گذشتگان خود نیز سبقت گرفت. او در این راه تا آن جا پیش رفت که گفت: فلسفه، یکی بیشتر نیست و حقیقت فلسفی — هرچند مکاتب فلسفی متعدد باشند — متعدد نیست.
مصطفی پورمحمدی، وزیر اسبق دادگستری ایران در گزارش خود به روزنامه ایران در ۱۴ مرداد ۱۳۹۴ از نقش پر رنگ اسفندیار رحیم مشایی در اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی که در سال ۱۳۹۰ آشکار شد، خبر داد.
صبا ز قالیه بیزی چو طره جانان سبق بعنبر و بر مشک تر گرفت امروز
بسی نذر و دعا دارم که مقصودم شود حاصل که طفل نو سبق بسته به قید مکتبی دارم
ای ز گردون بشرف برده سبق وز عطارد بهنر برده گرو
آرش گنجی (متولد ۱۳۶۵ تهران -) مترجم، زندانی سیاسی و منشی اسبق کانون نویسندگان ایران است.
در اطراف میدان صف آراستند همه سبقت از یکدیگر خواستند
دل که در باغ ز هر گل غم یارش گیرد مرغ نالان سبق از ناله زارش گیرد
کار دکتر احمد دنیامالی در فدراسیون قایقرانی ظهر ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۱پایان یافت و محمدشروین اسبقیان مدیر کل تربیت بدنی آذربایجان شرقی جانشین وی شد. [نیازمند منبع]
از فیلم‌ها یا برنامه‌های تلویزیونی که وی در آن نقش داشته‌است می‌توان به وصیت‌نامه اورفه و سبقت اشاره کرد.
گوشمال عبثی می دهد استاد مرا سبقی نیست محبت که رود از یادم
در جایزه بزرگ اسپانیا ۲۰۲۱، لوییس همیلتون پول پوزیشن را گرفت. در شروع مسابقه، مکس ورشتپن توانست از همیلتون سبقت گیرد. در میانه مسابقه لوییس همیلتون پیت‌استاپی انجام داد و روی لاستیک میدیوم رفت. همیلتون با کمک لاستیک نو به سرعت به ورشتپن نزدیک شد و از او سبقت گرفت.
سید عباس موسوی دبیرکل اسبق حزب‌الله لبنان بود که در سال طی یک عملیات هوایی ترور شد.
مقصود قضا، شیر خدا، قاضی فردا کاول رقم آمد سبقش لوح و قلم را
- سید مصطفی کاظمی متولد ولسوالی سرخ و پارسا، رهبر جهادی، وزیر اسبق تجارت و صنایع، نماینده پارلمان و رئیس کمسیون اقتصاد ملی پارلمان افغانستان بود.
تا شنیدیم آن سیاستهای حق بر قرون ماضیه اندر سبق