سباک
معنی کلمه سباک در فرهنگ معین
معنی کلمه سباک در فرهنگ عمید
معنی کلمه سباک در فرهنگ فارسی
( صفت ) ریخته گر زرگر .
معنی کلمه سباک در فرهنگ اسم ها
معنی: از شخصیتهای شاهنامه، نام فرمانروای جهرم در زمان اردشیر پادشاه ساسانی
معنی کلمه سباک در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه سباک
کیسه عمر تهی چون شود از غم مارا چو ازین نوع گهر کوزه سباک پرست
این ندعید است و من نه مادح میر او نه صراف نظم و من سباک
پراندیشه شد نامجوی از سباک دلش گشت زان پیر پر بیم و باک
درست و خرده این کارخانه مغشوشست نخورد داروی سباک اگر گداخت یکی
بخت او کز نژاد توفیق است زر و سیم مراد راسباک
درست شهر بخارا ز من بفتنه درند تو دور ازین چشم و پاکی از نژاد و سباک
به هیچ داروی سباک غش برون نرود به غیر از این که در آتش نهند سیم دغل
یکی نامور بود نامش سباک ابا آلت و لشکر و رای پاک
دبیران را به آتشگاه سباک گهی زر در حساب آید گهی خاک
چو شد چادر چرخ پیروزهرنگ سپاه سباک اندر آمد به جنگ