ساکی
معنی کلمه ساکی در لغت نامه دهخدا

ساکی

معنی کلمه ساکی در لغت نامه دهخدا

ساکی. ( اِ ) نوعی میمون کوچک است با دمی بزرگ و پیکری پشم آلود و ریشی پهن. و آن مخصوص امریکاست و شش نوع از آن در برزیل و پرو و منطقه آمازون شناخته شده است.
ساکی. ( اِخ ) طایفه ای است از حسنونداز ایل کرد پیشکوه. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 36 ).
ساکی. ( اِخ ) تیره ای است از ایل بیرانوند. ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 67 ). درمنتخب التواریخ منسوب به معین الدین نطنزی ( مؤلف در816 و 817 هَ. ق. ) آمده : قوم ساکی اگر چه زبان لری دارند اما در اصل لر نبوده اند. ( همان کتاب ص 53 ).
ساکی. ( اِخ ) آندرا. نقاش ایتالیائی متولد رم ( 1600 - 1661 م. )و او شاگرد آلبان است.

معنی کلمه ساکی در فرهنگ عمید

نوعی نوشابۀ الکلی ژاپنی که از تخمیر برنج به دست می آید، عرق برنج.

معنی کلمه ساکی در فرهنگ فارسی

نقاش ایتالیایی (و.رم ۱۶٠٠ - ف.۱۶۶۱ م. ) واو شاگرد آلبان بود .
نوعی میموم کوچک است با دمی بزرگ و پیکری پشم آلود و ریشی پهن

معنی کلمه ساکی در دانشنامه عمومی

ساکه ( به ژاپنی:酒 ) یا اوساکه یا ساکی واژه ای است ژاپنی که در ژاپن به معنی «مشروبات الکلی» به کار می رود ولی در فارسی به نوعی عرق یا آبجوی برنج که در ژاپن پرطرفدار است گفته می شود. این عرق برنج را در خود زبان ژاپنی نیهونشو ( 日本酒 ) می نامند و آن را معمولاً کمی گرم می نوشند. مقدار الکل موجود در ساکی معمولاً بین ۱۵ تا ۱۷٪ است.
به ساکی گاهی شراب برنج هم گفته می شود که درست نیست زیرا مراحل ساخت نیهونشو بیشتر به آبجو شباهت دارد تا شراب.
ساکی (گمینا کلشچله). ساکی ( به لهستانی: Saki ) یک روستا در لهستان است که در گمینا کلشچله واقع شده است.
ساکی (میمون). ساکی ( میمون ) ( نام علمی: Pithecia ) نام یک سرده از تیره لخت صورتان است.
ساکی (نویسنده). هکتور هیو مونرو ( به انگلیسی: Hector Hugh Munro ) متخلص به ساکی ( به انگلیسی: Saki ) ( ۱۸ دسامبر ۱۸۷۰ — ۱۳ نوامبر ۱۹۱۶ ) نویسنده و روزنامه نگار بریتانیایی بود. داستان های او بازتاب دهندهٔ اوضاع اجتماعی و فرهنگی زمان پادشاهی ادوارد هفتم هستند و با لحنی طنزآمیز به تمسخر تظاهرها، حماقت ها و نامهربانی های اجتماع می پردازند. برخی از داستان های ساکی فضایی ترسناک دارند.
مونرو پسر افسر پلیسی در میانمار[ یادداشت ۱] بود. دو ساله بود که به نزد عمه هایش در نزدیکی بارنستپل در شهرستان دوون انگلستان فرستاده شد تا با آن ها زندگی کند. او بعدها در داستان هایی که برای کودکان نوشت شخصیت های عمه های ظالمی را در داستانش قرار داد تا بدین گونه از سختگیری های آنان انتقام گرفته باشد. او در مدرسه بدفورد در اکسمث درس خواند. در ۱۸۹۳ به پلیس میانمار پیوست اما از آنجا اخراج شد. پس از آن به روزنامه نگاری پرداخت؛ و برای وست مینستر گزت مقاله های طنزآمیز سیاسی نوشت. در سال ۱۹۰۰ کتاب طلوع امپراتوری روسیه[ یادداشت ۲] را نوشت که اثری تاریخی و جدی بود.
او مدتی به عنوان خبرنگار خارجی برای روزنامه مورنینگ پست در بالکان، روسیه و پاریس کار کرد. مونرو در ۱۹۰۸ در لندن ساکن شد و به نوشتن داستان کوتاه پرداخت. رجینالد[ یادداشت ۳] ( ۱۹۰۴ ) ، رجینالد در روسیه[ یادداشت ۴] ( ۱۹۱۰ ) ، رویدادنامهٔ کلوویس[ یادداشت ۵] ( ۱۹۱۲ ) ، دیوها و سوپر دیوها[ یادداشت ۶] ( ۱۹۱۴ ) برخی از آن ها هستند.
مونرو در جنگ جهانی اول کشته شد.
↑ میانمار در آن زمان جزئی از امپراتوری بریتانیا بود و برمه نامیده می شد. ↑ The Rise of the Russian Empire ↑ Reginald ↑ Reginald in Russia ↑ The Chronicles of Clovis ↑ The Beasts and Super - Beasts
معنی کلمه ساکی در فرهنگ عمید
معنی کلمه ساکی در فرهنگ فارسی

معنی کلمه ساکی در دانشنامه آزاد فارسی

ساکی (sake)
شراب ژاپنی تهیه شده از برنج. معمولاً آن را گرم می نوشند، اما در دمای اتاق نیز نوشیده می شود. دو نوع خشک و شیرین دارد. چهارده درصد تا هجده درصد الکل دارد. نشاستۀ موجود در برنج با آنزیم های تولیدی کپک جنس اسپرگیلوس (Aspergillus) به گلوکز تبدیل، و سپس تخمیر می شود. دوسوم ساکی از یک نوع برنج تهیه می شود. طعم و کیفیت آن به آب و نحوۀ شستن برنج بستگی دارد. معمولاً پس از یک سال عمل می آید. آن را در چلیک هایی از چوب سِدر یا بلوط نگهداری می کنند. میرین نوشیدنی شیرین حاصل از ساکی است که در آشپزی مصرف می شود.

جملاتی از کاربرد کلمه ساکی

همچنین این منطقه دارای دو جایگاه پمپ بنزین اختصاصی به نام ولید ساعدی و ساکی است.
اسکندر بیگ ترکمان، حمدالله مستوفی، شرف‌خان بدلیسی، علی محمد ساکی، حمید ایزدپناه، ایرج کاظمی و نصرت لله میر از جمله تاریخ نگاران مشهور و معتبر ایران و لرستان، ابوبکر بن محمد را پدر شجاع‌الدین خورشید و نوربن‌الدین دانسته‌اند.
او که مهتر عالم بود و سید ولد آدم (ص)، چون عز درویشی در بازار افلاس بدید، جامه درویشی در پوشید و از روی تواضع بر درگاه عزت، نیاز خود عرضه کرد: احینی مسکینا و امتنی مسکینا و احشرنی فی زمرة المساکین، تا لا جرم از حضرت عزت او را خطاب آمد که، اکنون خویشتن را بچشم حقارت مینگری و نام خود را مسکین می‌نهی، ما بنام تو و جمال و کمال تو آسمان و زمین بیاراستیم و در خزائن غیب بر تو گشادیم که: إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً چند سورة است در قرآن که مفتتح آن، انّا است: إِنَّا أَنْزَلْناهُ، إِنَّا أَرْسَلْنا، إِنَّا أَعْطَیْناکَ إِنَّا فَتَحْنا لَکَ.
و مساکین آنند که چیزی دارند، امّا کم از کفایت دارند و ایشان را دخلی بود، امّا دخل ایشان بخرج بهم وفا نکند و مسکن و فرش ضروری و جامعه تجمّل که ناچار است و سبب ستر است، اسم مسکنت از ایشان سلب نکند و استحقاق بنبرد. قومی مفسران و فقها بعکس این گفتند، یعنی: مسکین اوست که هیچ چیز ندارد و فقیر او که دارد کم از کفایت، و قول اول درست‌تر است و مشهورتر، بدلیل آیت و خبر، امّا الایة فقوله: أَمَّا السَّفِینَةُ فَکانَتْ لِمَساکِینَ یَعْمَلُونَ فِی الْبَحْرِ، و امّا الخبر: فکان ص یتعوّذ من الفقر و یسأل المسکنة فیقول: اللهم احینی مسکینا و امتنی مسکینا و احشرنی فی زمرة المساکین، این دلیل است که فقر صعب‌تر است و سخت‌تر، و نیز ابتدا بفقر کردن دلیل است که حال فقیر صعب‌تر است و حاجت وی بیشتر، و العرب لا یبدأ الا بالاهم فالاهمّ.
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال اوئیتا ترینیتا، باشگاه فوتبال گاینار توتوری و باشگاه فوتبال و-واران ناگاساکی اشاره کرد.
از باشگاه‌هایی که در آن بازی کرده‌است می‌توان به باشگاه فوتبال و-واران ناگاساکی اشاره کرد.
چنان که ربّ العزّة گفت: فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلی‌ بَعْضٍ یَتَلاوَمُونَ یلوم بعضهم بعضا بما فعلوا یعنی الهرب من المساکین، هذا یقول کان الذّنب لک و یقول الآخر بل کان الذّنب لک.
چنان شد بی‌نیاز از جود دشت آز در عالم که‌در چشم ‌مساکین سنگ و گوهر هر ‌دو یکسان شد
و حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که «دوستی مال و بزرگی، نفاق را می رویاند، همچنان که آب گیاه را می رویاند و فرمود که «دو گرگ صیاد، که داخل حصار گوسفندی شوند این قدر از گوسفندان را فاسد نمی کنند که دوستی مال و جاه، دین مسلمانان را فاسد می کند» و فرمود: «بدترین امت من مالداران اند» و فرمودند که «دوستان فرزند آدم سه چیز است: یکی تا وقت مردن با او است، و آن مال است و دیگری تا لب گور، همراه او می آید، و آن اهل و عیال است و سوم، تا عرصه محشر همراهی او می کند، و آن اعمال است» و فرمود که «چون روز قیامت شود صاحب مالی را می آورند که مال خود را به مصرفی که خدا فرموده است رسانیده است، و مال او نیز در پیش روی او می آید و چون به صراط می رسد هر جا که می ایستد و رفتن بر او مشکل می شود مال او می گوید بگذر که تو حق خدا را در من به جا آوردی پس دیگری را می آورند که اطاعت خدا را ننموده است، و مال او در پشت سر او می آید چون به صراط رسد هر جا که ایستد مال او گوید وای بر تو که در حق خدا کوتاهی کردی پس چنین خواهد گفت تا او به جهنم افتد و هلاک شود» و نیز از آن حضرت مروی است که «دینار و درهم به هلاکت افکندند کسانی را که پیش از شما بودند و شما را نیز هلاک خواهند نمود» و در حدیثی دیگر از آن حضرت مروی است که «در روز قیامت مردی را بیاورند که از حرام در دنیا مال جمع نموده بود و در حرام صرف کرده بود، پس امر شود که او را به جهنم افکنند و دیگری را بیاورند که مال از حلال جمع کرده و در مصرف حرام خرج نموده خطاب رسد که او را هم به جهنم برند و مردی دیگر را بیاورند که مال از حرام جمع کرده و به مصرف حلال خرج نموده خطاب رسد که او را نیز به جهنم اندازند و مردی دیگر را بیاورند که مال از حلال جمع نموده و به حلال خرج نموده باشد خطاب رسد که او را بازدارید، شاید در طلب این مال ضرر به یکی از اموری که بر او واجب است رسیده باشد، مثل اینکه نمازی را از وقتش تأخیر انداخته یا کوتاهی در رکوع یا سجود یا وضوی آن نموده باشد عرض کند که پروردگارا از حلال کسب کردم و به حلال خرج کردم و هیچ یک از واجبات خود را ضایع نکردم خطاب رسد شاید به جهت این مال، بر اقران و امثال فخر کرده ای و به مرکبی یا جامه ای مباهات نموده باشی؟ عرض نماید: پروردگارا چنین عملی نیز از من سر نزد و خطاب رسد که شاید کوتاهی و منع نموده باشی حق کسانی را که من امر کردم که بدهی از سادات و یتیمان و مساکین و راه گذران؟ عرض کند که نه پروردگارا هیچ حقی را که امر فرموده بودی ضایع نکردم در این وقت این جماعت حاضر می شوند و در مقام مخاصمه با آن شخص برمی آیند و می گویند: خداوندا مال به او عطا کردی و او را غنی گردانیدی و به او امر فرمودی که به ما بدهد اگر از جواب مخاصمه آنها برآمد و معلوم شد که حق آنها را داده و هیچ فخری و مباهاتی نکرده و واجبی از او ضایع نشده خطاب می رسد که بایست و به جا بیاور شکر نعمتی را که به تو عطا فرموده ایم از آنچه خورده ای و آشامیده ای و لذتی که یافته ای» آه، آه ای جان برادر کسی که مداخل و مخارج او حلال، و همه واجبات خود را به جا آورده باشد، و حقوق الهی را ادا نموده باشد، به این دقت محاسبه او را می رسند
کین با این استدلال که ماشین‌ها می‌توانند در طول عمر عملیاتی خود، ارزش محصول بیش‌تری نسبت به ارزش کل استهلاک اعمال‌شده به آن ایجاد کنند، کین تلاش کرده‌است با نظریه کارل مارکس از دیدگاه پساکینزی مقابله کند (به‌ویژه دیدگاه مارکس قبل از ۱۸۵۷).
زمانی که حطیئه در شرف نزع بود، وی را گفتند: اندکی از مال خود به مساکین وصیت کن. گفت: وصیتشان می کنم که برگدائی مداومت کنند چه این تجارت کسادی نپذیرد.
رکن سوم ای عزیز زکاة است که مصطفی- علیه السلام- بیان کرد و گفت: «الزَکوةُ قِنْطَرَةُ الإسْلام». آن طایفه که مال دارند و زکوة مال بر ایشان واجب آید خود علم آن و کیفیت آن دانند؛ اما ندانم که «إنّما الصَدَقاتُ لِلفُقراءِ و المَساکین» از این هشت گروه تو چه فهم کرده‬ای که در عمری یکی بدست نیاید؟ این جماعت هشت گانه که علما گویند دیگر باشند، و آن جماعت که محققان گویندو ایشان را خواهند دیگر.
وَ الَّذِینَ فِی أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ معیّن یعنی الزّکاة، و قیل: سائر ابواب البرّ من صلة الرّحم و تعهّد المساکین و غیر ذلک.
آب حیاتی تو من چو نان مساکین بی تو چنین خشک لب همی گذرانم
بس عجب است این که خانمانه خرامد دختر ساقی به جنگ سختر و ساکین