سانس
معنی کلمه سانس در فرهنگ معین

سانس

معنی کلمه سانس در فرهنگ معین

(نْ ) [ فر. ] (اِ. ) زمانی برای نمایش فیلم یا تئاتر، جلسه ، نوبت (فره ).

معنی کلمه سانس در دانشنامه عمومی

سانس ( به فرانسوی: Sens ) یک کامین در فرانسه است که در یون ( فرانسه ) واقع شده است.
سانس ۲۷٫۸۶ کیلومترمربع مساحت و ۲۶٬۶۴۶ نفر جمعیت دارد.
شهرهای لراخ و سنیگالیا خواهرخوانده های سانس هستند.
معنی کلمه سانس در دانشنامه عمومی

معنی کلمه سانس در دانشنامه آزاد فارسی

سانْس (Sens)
شهری در ولایت یون، در بورگونیِفرانسه، بر ساحل رود یون. جمعیت آن ۲۷,۸۰۰ نفر است (۱۹۹۰). کلیسای جامع آن، متعلق به قرن ۱۲م، نخستین معماری کاملاً گوتیک فرانسه است. این شهر مرکز دادوستد تولیدات کشاورزی و چوب است. وسایل کشاورزی، کالاهای چرمی و مواد شیمیایی تولید می کند. سانس از زمان رومی ها وجود داشته است. تا ۱۶۲۷ بر همۀ حوزه های اسقفی شمال فرانسه نظارت داشت و از مهم ترین مراکز مذهبی بود. کلیسای جامع آن دارای یکی از بهترین مجموعه های لوازم مذهبی در فرانسه است.

معنی کلمه سانس در ویکی واژه

زمانی برای نمایش فیلم یا تئاتر، جلسه، نوبت (فره)

جملاتی از کاربرد کلمه سانس

نگارش اعداد (هندی/سانسکریت) حدود ۵۰۰ قبل از میلاد اختراع شده‌است.
بعدِ مرگِ پدرش کارِ لَله آسانست به دهن کوبم اگر حرف زند مشتِ زرش
علم ازو آموز کاسانست با تعلیم او نه صحیفهٔ آسمان را جمله از بر داشتن
زتن بریدن جان پیش عاشق آسانست زجان بریدن جانان هزار چندانست
بس آسانست بر تو کز فراقت نگردد آب عیش من مکدر
خار و خس فتد یکسو وقت جنبش دریا کاه و کوه یکسانست پیش یم بطوفانی
مدح و ذم نزدشان چو یکسانست کس زنشان چو خانه ویرانست
اندکی زو حیات انسانست باز بسیارش آفت جانست
می یکی جام می فراوانست همچو آب حیات یکسانست
بهشت را چه کنی عرضه بر قلندریان بهشت چیست نشانی ز بود انسانست
ما نیز درو همی ببینیم خود را پس شاهد و مشهود همی یکسانست