سامره

معنی کلمه سامره در لغت نامه دهخدا

سامره. [ م َرْ رَ ] ( اِخ ) شهری است بین بغداد و تکریت بر شرقی دجله. سامرا مقصود سر من رأی است و سامراء شاهد آن قول بحتری است :
و أری المطایا لا قصور بها
عن لیل سامرّاء تذرُعه ُ.
و ابوسعد گفته است سامراء شهری است بر بالای بغداد و در سه فرسخی بالای بغداد و سامراء مخفف سر من رأی است و در اقلیم چهارم قرار گرفته و دارای 69 و دو سوم درجه طول و 37 و یک ششم درجه عرض. درآنجا سرداب معروفی است که مردم شیعه معتقدند مهدی قائم از آنجا خارج میشود. عده ای گفته اند شهری است که بوسیله سام بناشده و در فارسی سام راه خوانده شده است و حمزه اصفهانی گفته است که سامراء شهری است قدیمی از شهرهای فارس که پس از چندین دفعه خرابی در سال 221 هَ. ق. معتصم خلیفه عباسی در آنجا نزول و بعمران آنجا پرداخت در مجلسی سرور من رأی نامیده شده پس کلمه مختصر و سر من رأی گردیده و بعد ازآنکه خراب شد ساء من رأی نامیده واختصاراً بصورت سامراء در آمده است. در آنجا بوسیله رشید نهری حفر گردیده و آن را قاطول نامیده اند معتصم نیز در آنجا قصری بناکرده است. قبر امام علی بن محمدبن علی بن موسی بن جعفر و پسرش حسن بن علی عسکرین در آنجاست و از خلفا، قبر واثق و متوکل و پسرش منتصر و برادرش معتز و مهتدی و معتمدبن متوکل در آنجاست. ( معجم البلدان در ذیل سامراء ). صاحب نزهة القلوب آرد: از اقلیم چهارم است ، بر جانب شرقی دجله افتاده است و باغات و بعضی عمارات و قرای آن بر جانب غربی است. طولش از جزایر خالدات «عط نج » و عرض از خط استوا «لده »در اول شاپور ذوالاکتاف ساخته بود و چون به نسبت آب و هوا خوشترین بلاد عراق بود آن را «سرمن رأی » خوانده اند. بعد از خرابیش امیرالمؤمنین المعتصم باﷲ، محمدبن هارون الرشید ( رضعهما ) تجدید عمارات آن شهر کرد ودارالملک ساخت و بمرتبه ای رسانید که هفت فرسنگ طول عمارت و احوالش آن بود، و در عرض یک فرسنگ. و فرمود تا بتوبره اسپان او خاک آوردند و تلی ساختند و آن را تل المخالی خوانند، و برآنجا کوشکی بلند ساخت. و در سامره مسجدجامعی عالی بناکرد، و کاسه ای سنگین که دورش بیست و سه گز در علو هفت گز و حجم نیم گز، یکپاره در میان آن مسجد بنهادند، آن را کاسه فرعون خواندندی ، و در آن حدود زیادت از سی فرسنگ چنان سنگ نیست. و در آن مسجد مناری ساخت ببلندی صد و هفتاد گز چنانکه ممرش از بیرون بود و بدین صورت منار پیش از او کس نساخته بود. و در پیش مسجد قبر امام معصوم علی النقی نواده امام علی بن موسی الرضا ( عم ) و از آن پسرش امام حسن عسکری ( رضعهما ). و متوکل خلیفه عباسی در سامره عمارات افزود بتخصیص کوشکی عالی بناکرد که در ایران زمین از آن عظیم تر عمارت نبود و بنام خود جعفریه خواندی ، اما بشومی آنکه قبر امیرالمؤمنین حسین بن علی ( رضعهما ) را خراب کرد و مردم را از مجاور شدن بر آنجا مانع شد بعد از او آن کوشک بشکافتند، چنانکه اثرش بکلی ناچیز شد، اکنون از سامره مختصری معمور است. ( نزهة القلوب ص 44 ). رجوع به تاریخ گزیده ص 319، 320، 323، 326، 331 و 333 شود. شهری است به عراق ، بر مشرق دجله و سواد و کشت و برز وی بر مغرب دجله است. ( حدود العالم ).

معنی کلمه سامره در فرهنگ فارسی

یا سبطیه شهری مشهور در فلسطین وسطی که بمسافت ۳٠ میلی شمال اورشلیم و ۶ میلی شمال غربی شکیم واقع است . منسوب بدان را (( سامری ) ) گویند . توضیح این (( سامره ) ) جز سامره است .
دهی است از دهستان ماهیدشت بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه

معنی کلمه سامره در فرهنگ اسم ها

اسم: سامره (دختر) (عربی) (تلفظ: sāmere) (فارسی: سامره) (انگلیسی: samere)
معنی: افسانه سرا، گوینده افسانه، قصه گو، مؤنث سامر، نام شهری در عراق که مرقد امام دهم و یازدهم در آن واقع شده است

معنی کلمه سامره در دانشنامه آزاد فارسی

سامِره (Samaria)
(یا: ساماریا) شهری قدیمی در فلسطین. (سَبَسطیهکنونی) در ساحل غربی رود اردن. در قرون ۱۰ـ ۸پ م، پایتخت مملکت بود. در ۷۲۲ آشوریان آن را تسخیر کردند. هِرود کبیر، والی رومی شهر در قرن اول پ م نام شهر را به سَبارِتِهتغییر داد. عملیات حفاری گسترده ای در ویرانه های آن انجام گرفته است. یوحنای معمدان در آن جا مدفون است.

معنی کلمه سامره در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سامره فرقه‏ای از یهود است که اعتقادات دین خاصی دادند.
سامریان گروهی از یهودند که با دیگر یهودیان در بعضی باورهای دینی اختلاف دارند. آنان بنابر آنچه گفته شده تنها به نبوت حضرت موسی، هارون و یوشع علیهم السّلام اعتقاد دارند و پس از ایشان، نبوت هیچ پیامبری را قبول ندارند، جز یک پیامبر که معتقدند تورات آمدنِ او را بشارت داده است و او به حکم تورات حکم می‏کند.
قبله سامره
قبله فرقه یاد شده کوه طور است که خداوند بر آن با حضرت موسی‏ علیه السّلام سخن گفته است. آنان معتقدند خداوند حضرت داوود را به بنای بیت المقدس بر این کوه امر کرده بود؛ لیکن وی مخالفت کرد.
کاربرد سامره در ابواب فقه
عنوان یاد شده به مناسبت در باب جهاد و نکاح به کار رفته است.
اقوال فقها در مورد سامره
...

جملاتی از کاربرد کلمه سامره

سودی نکند حسرت و تیمار چو افتاد بیمار به سامره و درمان به بدخشان
سامره جان باشد و تن این جهان گشته جان این جهان آنجا نهان
سازمان ملل متحد، یهودا و سامره را به عنوان هفتمین منطقه اسرائیل به رسمیت نمی‌شناسد.
ای نسیم صبح ای باد صبا می رسی از سامره صد مرحبا
باروس از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۸ سفیر برند ایتالیایی لباس زیر زنانه اینتیمیسیمی بود. در اوت ۲۰۱۴ او یک بار دیگر به عنوان چهره جدید اینتیمیسیمی معرفی شد. در مارس ۲۰۱۴، او در یک کمپین تبلیغاتی برای عطر آزارو به همراه ایان سامرهلدر ظاهر شد.
و تعلق مسامره به حال پیغمبر است، صلی اللّه علیه و سلم. چون حق تعالی خواست که وی را وقتی باشد با وی جبرئیل را با بُراق بفرستاد تا وی را به شب از مکه به قاب قوسین رسانید و با حق راز گفت و ازوی سخن بشنید و چون به نهایت رسید زبان اندر کشف جلال لال شد و دل از کنه عظمت متحیر گشت علم از ادراک بازماند، زبان از عبارت عاجز شد، «لاأُحصی ثناءً علیک» گفتی.
اَخاب پسر عُمری پادشاه اسرائیل از پادشاهان ذکر شده در کتاب مقدس است. اخاب بن عمری بر اسرائیل در سامره بیست و دو سال سلطنت نمود. و اخاب بن عمری از همهٔ آنانی که قبل از او بودند در نظر خداوند بدتر کرد. پس از مرگ او، پسرش اَخزیا جانشین وی شد.
سامره مصر است من یعقوب پیر یوسفم گم گشته آنجا با بشیر
سامری گشتم ز شوق سامره کو رفیقی تا بسازم ساز ره
یوماً بسامره اکرم بها سکناً تحمی العظام بها من رفته الشمل
الیاهو از مخالفان سرسخت پیشنهادهای راه حل دو کشوری است و خط سبز را "خط ساختگی" توصیف می کند. او از الحاق کامل کرانه باختری به اسرائیل حمایت می کند و از اسرائیل خواسته است که «حاکمیت خود را بر منطقه یهودا و سامره تحمیل کند».
منطقه یهودا و سامره (به عربی: يهودا والسامرة) یا منطقه یهودا و شومرون (عبری: מחוז יהודה ושומרון) همان سرزمین کرانه باختری است که اسرائیل، آن را به عنوان «منطقه هفتم» خود تقسیم می‌کند. مرکز این استان، شهر آریل است.
بخشی از ساختمان مدفن امامان نقی و عسکری در سامره عراق بر اثر بمب‌گذاری تخریب شد. [۱۱]
و دیگر ریاضت نفس را سؤال کرده‌اند تا ذُلّ آن بکشند و رنج بر دل خود نهند و قیمت خود بدانند که ایشان مر هر کسی را به چه ارزند، و تکبر نکنند ندیدی که چون شبلی به جنید رضی اللّه عنهما آمد، گفت: «یا بابکر، تو را نخوت آن در سر است که: من پسر حاجب الحُجّاب خلیفه‌‌ام و امیر سامره ازتو هیچ کار نیاید تا به بازار بیرون نشوی و از هر که بینی سؤال نکنی؛ تا قیمت خود بدانی.» چنان کرد. هر روز بازارش سست‌تر بودی تا سرِ سال به درجتی رسید که اندر همه بازار بگشت، هیچ کسش هیچ نداد. باز آمد با جنید رضی اللّه عنهما بگفت. جنید گفت: «یا بابکر، اکنون قیمت خود بدانی؛ که خلق را به هیچ می نیرزی. دل اندر ایشان مبند و ایشان را به هیچ نیز برمگیرد.» و این مر ریاضت را بود نه مر کسب را.
ب) در سامره و سایر نقاط ایالت سوریه (۸:۱ تا ۱۲:۲۵)
بیننده گنگ است و آگاه گویاست ٭ بینا در دیده غرق است و پرکنده جویاست. واله شیخ بوده بسامره، سید از قدیمان مشایخ از پیران سری سقطی. شیخ الاسلام گفت کی شیخ بوالحسن بشری ٭ مرا گفت: که شیخ بوالحسین همدانی گفت ، کی بوطبیب بن جعفر گفت، کی شجاع صوفی گفت، که سری سقطی ٭: که بسامره شدم بمسأله بواله، سالی آنجا بماندم تا در وی جای آن یافتم گفتم: آن معرفت کی ورای آن معرفت نیست چیست؟ گفت: آنک اللّه نزدیکتر همه چیز دانی بخود و دوستر همه چیز.
سامره فانوس و من پروانه ام در هوای شمع آن دیوانه ام