سام یل

معنی کلمه سام یل در ویکی واژه

سام‌یل
نام نیای همه قوم و قبایل زابلی و زابلیان در شاهنامه. چپ لشکر را به گرشاسپ داد/ ابَر میمنه سام یل با قباد «فردوسی»

جملاتی از کاربرد کلمه سام یل

به خرگه درون از نهان بنگرید ز ناکام مر سام یل را بدید
چو زین کار سام یل آگاه شد پذیره سوی پورکی شاه شد
ازو سام یل چون ببرید سر برآمد ز هر سو به نوعی شرر
گمانش که شد سام یل ناپدید به میدان کینه چنین صف کشید
که چون سام یل را به نیرنگ و رنگ روان کرد با سروران سوی جنگ
بگفت ویکی نعره زد سام یل برافروخت گرز از برای جدل
چو سام یل آن لوح سیمین بخواند بسی دُر بدان لوح زرین فشاند
ندانم چه چیز است ای نامدار ایا پهلوان سام یل هوش‌دار
که چون سام یل را ز نجیر و بند رها کرد و دادش سلیح و سمند
بگفت و نشست از بر بادپا سوی لشکر سام یل کرد را