جملاتی از کاربرد کلمه سالار چین
بر آن بود سه ماه سالار چین که رفته ست پیش بهک آتبین
زمین را ببوسید و کرد آفرین بسیچید ره سوی سالار چین
چو شد روز سالار چین بنگرید همه دشت پر کشته و خسته دید
کزین پس به گفتار سالار چین نهد با سپه رخ سوی رزم کین
بدانست سالار چین کان سخُن چنان است کافگند آن مرد بُن
سکندر بیامد ترنجی به دست ز ایوان سالار چین نیممست
پس آگاهی آمد به سالار چین که شاه از گمان اندرآمد به کین
چو دیدش بدینگونه سالار چین بَرو کرد پرچین و در شد به کین
که تو باژ بدهی به سالار چین نه اندر خور دین ما باشد این
شه پیل دندان و سالار چین خداوند فرمان و تاج و نگین