زیور

معنی کلمه زیور در لغت نامه دهخدا

زیور. [ زی وَ ] ( اِ ) بمعنی زینت و آرایش باشد و آنچه بدان زینت و آرایش کنند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). آنچه زیب و آرایش بدان بحاصل آید. ( شرفنامه منیری ). بمعنی زینت باشد و این لغت در اصل «زیب ور» بوده یعنی صاحب زیب ، «با» را حذف کردند... ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). چیزی که بدان آرایش چیزی شود عموماً و آنچه از زر و نقره و امثال آن بود خصوصاً و ظن فقیر مؤلف آن است که به یای مجهول است ، مرکب از «زیو» و «رای » نسبت ، پس زیب مبدل همین «زیو» باشد مخفف «زیب ور»... ( آنندراج ). زینت. آرایش. حلیه. حلیت. بزک. پیرایه. حلی. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). آرایش باشد و زرینه و سیمینه که زنان بر خود بندند. ( صحاح الفرس ، یادداشت ایضاً ) :
خرد افسر شهریاران بود
خرد زیور نامداران بود.فردوسی.مگر مادرت بر سر افسرنداشت
همان یاره و طوق و زیور نداشت.فردوسی.به خروارها نامور گوهر است
همه زر و سیم است و هم زیور است.فردوسی.بدین تاج و تخت آتش اندرزنند
همه زیورش بر سرش بشکنند.فردوسی.بواحمد بن محمود آن شیرشکن
کز بخشش او عالم پر زیور و زر.فرخی.راست گفتی یکی درختی بود
برگ او زر و بار او زیور.فرخی.ماهت با مشک سیم دارد همبر
سروت بر مه ز لاله دارد زیور.فرخی.وگر چو گرگ نپوید سمندش از گرگانج
کی آرد آن همه دینار و آن همه زیور.عنصری.سفالین عروسی به مهر خدای
بر او بر نه زری و نه زیوری.منوچهری.بیچاره جهان نادیده آراسته و در زیور و زر و جواهر نشسته فرمان یافت. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 249 ).
بی صورت مبارک تو دنیا
مجهول بود و بی سلب و زیور.ناصرخسرو.معشوقه ای است عاریتی زیور
او کشته تو است و تو بیمارش.ناصرخسرو.زیور و زیب زنان است حریر و زر و سیم
مرد را نیست جزاز علم و ادب زیور و زیب.ناصرخسرو.گردون از درد شب بکند و بینداخت
از بر و از گوش و گردنش زر و زیور.مسعودسعد.زن ، زن ز وفا شود، ز زیور نشود
سر، سر ز خرد شود، ز افسر نشود.سنائی.وهر گاه که بر ناقدان حکیم و استادان مبرز گذرد به زیور مزور او التفات ننمایند. ( کلیله و دمنه ). مهابت خاموشی ملک را... زیور ثمین است. ( کلیله و دمنه ).

معنی کلمه زیور در فرهنگ معین

(وَ ) (اِ. ) هر آن چه که با آن چیز دیگری را آرایش کنند.

معنی کلمه زیور در فرهنگ عمید

هرچیزی که با آن چیز دیگر را بیارایند، زینت، آرایش، پیرایه.

معنی کلمه زیور در فرهنگ فارسی

هرچیزکه چیزدیگررابیارایند، آرایش، زینت
( اسم ) آنچه که بدان آرایش کنند زینت آرایش پیرایه .

معنی کلمه زیور در فرهنگ اسم ها

اسم: زیور (دختر) (فارسی) (تلفظ: zivar) (فارسی: زيور) (انگلیسی: zivar)
معنی: زینت، آرایش، پیرایه، ( سغدی ) آنچه با آن چیزی یا کسی را آرایش کنند

معنی کلمه زیور در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] زیور چیزی که به توسط آن چیزی را بیارایند.
زیور آلت زینت، آنچه با آن، کسی یاچیزی را بیارایند.
کاربرد زیور در فقه
از احکام آن در بابهای طهارت، صلات، زکات، خمس، حج، طلاق، وصیت، یمین و ارث سخن گفته اند.
زیور در فقه
...

معنی کلمه زیور در ویکی واژه

هر آن چه که با آن چیز دیگری را آرایش کنند.
پخش نخست اصطلاح ممکن با زای مترادف باشد و زای حاکی از جنس‌خراب، آدم‌خراب در گویش بهاری هست.
نام زنانه زیورَ دیدین گَلهَ شامع به زیور گفتی بیاد شام.

جملاتی از کاربرد کلمه زیور

مرصع ساخت بهر زیب و زیور چو مژگان خودش از در و گوهر
آناستازیا زیورکالوا (اوکراینی: Анастасія Дмитрівна Зюркалова؛ زادهٔ ۲۳ اکتبر ۱۹۹۱) بازیگر اهل اوکراین است. وی از سال ۲۰۰۲ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بوده‌است.
عروسانه در فکر زیور مباش چو گنج هنر هست گو، زر مباش
حور از بر تو گریخت پرچین بر چین زیور همه بر تو ریخت پرچین بر چین
سخن از مدحت تو زیور جان و تن گشت نظر از دانش تو مدرک خیر و شر شد
نخستین شماره این روزنامه در روز یکشنبه ۲۰ جمادی‌الثانی سال ۱۲۸۹ هـ. ق مقارن با ۲۰ آگوست سال ۱۸۷۲ میلادی در شیراز به زیور طبع آراسته شد. بدین ترتیب، شیراز پس از تهران و تبریز، سومین شهری بود که دارای روزنامه گردید. این روزنامه به مدت یک‌سال در شیراز منتشر می‌شد.
زیور گردون گسست آینه آسمان سوخت ز عکس رخش طره شب در زمان
زیور اندام ِ فریدون
سبک استیم پانک در صنعت مد و فشن نیز مورد توجه قرار گرفته است به شکلی که برند های متنوعی محصولاتی الهام گرفته شده از سبک استیم پانک به شکل لباس، کیف و کفش و کلاه، زیورآلات و غیره به بازار عرضه شده است.
تارک تاج را به صد دامن پایه تخت را به صد زیور
چهارمین کتاب ایشان با عنوان «اشکال و تصاویر» توسط انتشارات حس هفتم در سال ۱۴۰۰ به زیور چاپ آراسته گردید.
از فتح اران نام را زیور زده ایام را فتح عراق و شام را وقتی مسما داشته
ذهبی می‌گوید پس از اینکه محمد بن جعفر اعلام قیام کرد، هارون سپاهی را روانهٔ مدینه، و دستورِ سرکوب قیام و کشتن محمد بن جعفر را صادر کرد. هارون به عیسی جَلّودی، فرمانده لشکر، دستور داد به خانه‌های علویان یورش بَرد و دارایی، لباس و زیور زنان را غارت کند، و حتّی یک جامه بر تنِ زنان باقی نگذارد. به‌گفتهٔ شیخ صدوق، محدث شیعه، هنگامی‌که جلّودی به خانهٔ علی بن موسی الرّضا هجوم بُرد، علی بن موسی دستور داد همهٔ زنان در یک اتاق گرد آیند، و خود بر درِ اتاق ایستاد و از هجوم جلّودی به درون اتاق جلوگیری کرد و سوگند خورد تا خودش، اموال درون خانه و داراییِ زنان اعم از لباس و گوشواره و خلخال‌شان را بستاند و به جلّودی تحویل دهد. جلّودی این شرط علی بن موسی را پذیرفت و وی نیز چنین کرد.
از بهر زیور تو وز بهر مرکبانت خیزد ز کوه و دریا یاقوت و در مکنون
بر عروس دولتش مشاطهٔ بخت بلند هردم از فتح و ظفر بندد دگرگون زیوری
با صد هنر به جامه بود خلق را نظر لیلی نشسته، چشم تو مجنون زیور است