زوش

معنی کلمه زوش در لغت نامه دهخدا

زوش. ( ص ) خشمگین و ترش روی و تندخوی و کج طبیعت و زودرنج باشد. ( برهان ) ( از ناظم الاطباء ). بدخو. تند. ( صحاح الفرس ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). تند و سخت طبع. ( لغت فرس اسدی ، یادداشت ایضاً ). تندخو. ( فرهنگ رشیدی ) ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). تندخو. سخت طبع. بدطبع. خشمگین. ( فرهنگ فارسی معین ) :
بانگ کردمت ای بت سیمین
زوش خواندم ترا که هستی زوش.رودکی ( از لغت فرس اسدی ).چنین گفت داناکه با خشم و جوش
زبانم یکی بسته شیر است زوش.اسدی.سبک پهلوان پیش آمد بهوش
به غار اندرون رفت چون شیر زوش.اسدی.یکی کودک نورسیده ست زوش
هنوزش نگشته ست گل مشکپوش.اسدی ( از انجمن آرا ).چو پیل مست و نهنگ دمان و گرگ دلیر
چو ببر زوش و پلنگ حرون و شیر ژیان.عبدالواسع جبلی.بختم آوخ که طفل گرینده ست
که بهر لحظه زوش می بشود.خاقانی.|| نیرومند و صاحب قوت را نیز گفته اند. ( برهان ). نیرومند. ( فرهنگ رشیدی ). دلیر و بانیرو. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). صاحب قوت. نیرومند. ( فرهنگ فارسی معین ) ( ناظم الاطباء ).
زوش. [ زَ ] ( ع ص ) بنده ناکس و لئیم. و عامه به ضم زاء خوانند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). بنده فرومایه و عبد لئیم. ( فرهنگ فارسی معین ).
زوش. [ زَ وَ / وُ ] ( اِخ ) بمعنی زاوش که نام ستاره مشتری باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). نام یکی از سبعه سیاره است که آن را به تازی مشتری خوانند و آن را زاوش نیز گویند. ( جهانگیری ).

معنی کلمه زوش در فرهنگ معین

(ص . )۱ - تندخو، خشمگین . ۲ - نیرومند.
(زَ یا زُ ) [ ع . ] (ص . ) بندة فرومایه .

معنی کلمه زوش در فرهنگ عمید

۱. تندخو، بدخو، ترش رو، بدطبع: بانگ کردمت ای فغ سیمین / زوش خواندم تو را که هستی زوش (رودکی: ۵۲۴ ).
۲. نیرومند: بریزد پنجه و دندان و شاخ و زهره در رزمت / ز ببر زوش و پیل مست و گرگ تند و شیر نر (عبدالواسع جبلی: ۱۹۴ ).

معنی کلمه زوش در فرهنگ فارسی

تندخو، بدخو، ترشرو، بدطبع، نیرومند
( صفت ) بنده فرومایه عبد لئیم .
بمعنی زاوش که نام ستاره مشتری است

معنی کلمه زوش در ویکی واژه

بندة فرومایه.
تندخو، خشمگین.
نیرومند.

جملاتی از کاربرد کلمه زوش

ز لعلش روان حلقه در گوش کرد همی نام او زنگئی زوش کرد
در ۱۹۱۸ در شرکت راه‌آهن جنوب منچوری که یک شرکت ملی ژاپنی بود، مشغول به کار شد. او به همراه ایکی کیتا باشگاه و گروه بحث سیاسی یوزوشا را تأسیس کرد.
سر زنگی زوش آمد به بند برانگیخت آن گرد سرکش سمند
بیامد برش کرگدن دیو زوش برآورد بر چرخ گردون خروش
نهنگ تند چون سیماب لرزان در یم عمان پلنگ زوش چون سیمرغ پنهان در که بربر
قدر را زوشعف و نی شعف او را از قدر چاه را زوشرف و نی شرف او را از جاه
دل را چو بیافت زود خنجر بکشید زد بر دل من که دست و بازوش درست
کثرت علم وی از لفظ سلونی دانید زور بازوش قیاس از در خیبر گیرید
آن کل که بدو جنبش اجزا دیدم در هر جزوش دو کون پیدا دیدم
امروزه آنچه که در جهان به نام سوشی شناخته می‌شود در اصل اشاره به همین نوع سوشی دارد. انواع آن عمدتاً نیگیری‌زوشی هستند که در منازل قابل تهیه نیستند و توسط آشپز متخصص تهیه می‌شود. به غیر از آن نوری‌ماکی، چیراشی‌زوشی و ایکااینروزوشی هستند که به ندرت تهیهٔ آنها در منازل دیده می‌شود.
گر بیاید ذره سنجد کوه را بر درد زان که ترازوش ای فتی
در راه طلب مرد بهمت باید یک یک جزوش نقطهٔ حکمت باید
محمدجواد ابراهیمی در وزن ۹۲ کیلوگرم مسابقات قهرمانی آسیا ۲۰۱۸ توانست چانگ سو از کره جنوبی را ۱۰ بر ۰، لین زوشن از چین را ۷ بر ۳ و آدیلیت داولومبایف از قزاقستان را ۵ بر ۳ شکست داد و به مدال طلا دست پیدا کرد.
در همین سال‌ها نخستین نوشتهٔ ادبی خود در قالب نثر را تجربه کرد و آن را به میخائیل زوشچنکو نشان داد و او پیشنهاد کرد بعضی قسمت‌ها را حذف کند و آخماتووا هم موافقت کرد اما پس از دستگیری تنها فرزندش، لف، تمام یادداشت‌های خود را سوزاند.