زو زو

معنی کلمه زو زو در ویکی واژه

(قدیم): بازی گروهی که در آن یک نفر در حالی که نفس خود را حبس کرده و با گفتن کلمه «زو» به سمت مبدأ می‌دود و تا وقتی که نفس قطع نکند بازی ادامه دارد تا به مقصد بازی برسد.

جملاتی از کاربرد کلمه زو زو

هرکه در ملک خود چنین آید ملک ازو زود بر زمین آید
گفت ای جاهل نه‌ای آگاه ازو زو که چیزی خواهد، او را خواه ازو
در همه عالم گر آگاهی ازو زو چه به دانی که آن خواهی ازو
چو سنجد در ترازو زور بازو‌ت که برد او از تنور اندر ترازو‌ت
به دل هر چه داریم کام و هوا چو خواهیم ازو زود گردد روا
مگیر از جا سبک پیمانه خونابه نوشان را که هر موجی ازو زورکمان صد منی دارد
قوی‌هیکل و زیرک و دلپسند تن زورمندی ازو زورمند
هر آن گه که کاریت فرموده شاه در آن وقت هیچ آرزو زو مخواه
ولی را ناز ازو فربه عدو را ناز از او لاغر یکی را بهره زو زوبین یکی را بهره زو ساغر
دین ازو حکمت ازو آئین ازو زور ازو قوت ازو تمکین ازو