زنگبار
معنی کلمه زنگبار در لغت نامه دهخدا

زنگبار

معنی کلمه زنگبار در لغت نامه دهخدا

زنگبار. [ زَ ] ( اِ مرکب ) دوات سیاهی را گویند. ( برهان ). کنایه از دوات که مداد را در آن اندازند و هندبار نیز خوانندش. ( آنندراج ) ( از انجمن آرا ). کنایه از دوات باشد. ( فرهنگ رشیدی ). سیاهی دوات و مرکب. ( ناظم الاطباء ). || در فرهنگ بمعنی صمغی است که از صنوبر گیرند. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( فرهنگ رشیدی ). || کات کبود. || جرس. || جوزگره. ( ناظم الاطباء ). || دوره ای از ادوار ملایم موسیقی قدیم. ( فرهنگ فارسی معین ).
زنگبار. [ زَ ] ( اِخ ) نام مملکتی است. ( از برهان ). از: «زنگ » + «بار» ( پسوند مکان ). ساحل شرقی افریقا. ( حاشیه برهان چ معین ). ولایت زنگ. ( فرهنگ رشیدی ). مملکتی در افریقای شرقی در کنار اقیانوس هند و کوائیلوآو ملند دو شهر معروف آن مملکت اند و تجارت آنجا چوب آبنوس و کندر است . ( ناظم الاطباء ). ناحیت زنگ. زنج. زنگ. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). مملکتی مستقل که مساحت آن 2640 کیلومتر مربع است و کل جمعیت آن 307000 تن است. جزیره ای است در اقیانوس هند نزدیک تانگانیکا. از کشورهای تحت الحمایه بریتانیای کبیر بود و اکنون از کشورهای مشترک المنافعبه شمار می آید. این جزیره و جزیره پمباو جزایر ساحلی دیگر کشور زنگبار را بوجود آورده اند. پایتخت و شهر عمده این کشور زنگبار است که 45000 تن سکنه دارد و سکنه جزیره زنگبار 165300 تن است. زنگبار یکی ازبزرگترین مراکز کشت میخک و قرنفل در جهان است و دیگر محصولات آن نارگیل ، فلفل و برنج و عاج می باشد. مجاورت زنگبار بر ساحل شرقی افریقا در تاریخ این کشور اثری فراوان باقی گذاشته است. این کشور از دوران کهن با ایران و هند و نواحی اطراف خلیج فارس و بحر احمر ارتباط داشت و در اوایل دوره اسلامی سواحل شرقی افریقا مخصوصاً زنگبار مورد توجه دول مختلف قرار گرفت. درسال 1553 م. پرتقالیها زنگبار را تصرف کرده و آنرا پایگاه تجاوزهای خود بطرف شرق قرار دادند. در سال 1698 پادشاه عمان بر پرتقالیها غلبه کرد و زنگبار را به تصرف خویش درآورد و زنگبار مرکز تجارت طلا و عاج و بردگان افریقائی گردید. در حدود سال 1865 زنگبار از عمان جدا شد و در سال 1890 کشور فرانسه و آلمان موافقت کردند که زنگبار تحت الحمایه بریتانیای کبیر شود.در سال 1963 استقلال یافت و در 16 دسامبر همان سال به عضویت سازمان ملل متحد درآمد. ( از لاروس ) ( از فرهنگ فارسی معین ) ( از دایرة المعارف فارسی ) :

معنی کلمه زنگبار در فرهنگ فارسی

جزیره ای در اقیانوس هند نزدیک ساحل تانگانیکا دارای سلطنت در ۱۹۶۳ مستقل و با تانگانیکانی متحد و تانزانی را در ۱۹۶۴ تشکیل داد . شامل دو جزیره زنگبار و پمبا ۲۶۴۲ کیلومتر مربع مساحت و ۱۷٠/۵٠٠ سکنه است . پایتخت آن زنگبار ( ۵۷/۹٠٠ سکنه ) است و محصول عمده آن هسته نارگیل جوزبوا فلفلبرنج و عاج میباشد.
( اسم ) دوره ای از ادوار ملایم موسیقی قدیم ٠

معنی کلمه زنگبار در دانشنامه عمومی

زنگبار (اردبیل). زنگبار یک منطقهٔ مسکونی در ایران است که در استان اردبیل واقع شده است. براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، زنگبار ۱۵۱ نفر جمعیت دارد.
زنگبار (بستان آباد). زنگبار یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان اوجان غربی بخش مرکزی شهرستان بستان آباد واقع شده است، اهالی این روستا دارای شغل دامداری و کشاورزی مشغول هستند. امکانات این روستا شامل برق، گاز، تلفن، آب و مدرسه و مسجد میباشد. این روستا ۶۴ نفر جمعیت دارد.
زنگبار (شهر). شهر زنگبار ( به انگلیسی: Zanzibar City ) ( به سواحلی: Jiji la Zanzibar ) ( به عربی: مدینة زنجبار‎ ) بزرگترین شهر جزیره زنگبار و مرکز استان زنگبارشهری - غربی در کشور تانزانیا است. برپایه نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن دولتی سال ۲۰۰۲ جمعیت زنگبار ۲۰۵٬۸۷۰ اعلام شده است.
زنگبار به لحاظ اداری و مدیریتی به ۴۰ بخش تقسیم شده است

معنی کلمه زنگبار در دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] زنگبار، از جزایر مهم تانزانیا و پایتخت منطقه نیمه خودمختار این سرزمین است. ۹۸ درصد جمعیت این جزیره را مسلمانان تشکیل می دهند. پیشینۀ تشیع در زنگبار به قرن دهم میلادی و مهاجرت شیرازی ها از ایران برمی گردد، علاوه بر شیعیان بومی، گروهی از شیعیان خوجه اثناعشری، نیز در زنگبار زندگی می کنند.
جزیره زنگبار از ۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح پذیرای جهانگردان ایرانی، چینی، یهودی، آشوری و... بوده است که این اقوام مختلف عمدتاً با هدف تجارت وارد این منطقه شده اند. پس از ظهور اسلام برخی تجار عرب، با هدف فروش کالاهای تجاری خود، وارد زنگبار شدند. دین اسلام به وسیله این تجار عرب معرفی شد. در قرن دهم میلادی گروهی از ایرانیان از شیراز وارد این جزیره شدند که با سکونت خود تأثیر عمیقی بر تاریخ و فرهنگ زنگبار گذاشتند.
در قرن ۱۵ میلادی پرتغالی ها بر این جزیره و مناطقی از شرق آفریقا مسلط شدند، در ۱۶۹۷ م اعراب عمانی، پرتغالی ها را از این جزیره بیرون کردند و در ۱۸۴۰ پایتخت سلاطین عمانی از مسقط به زنگبار منتقل شد. حاکمیت اعراب عمانی از اواخر قرن نوزدهم با ورود انگلیس و آلمان جنبه تشریفاتی پیدا کرد و پس از جنگ جهانی اول زنگبار رسماً تحت قیومیت انگلستان درآمد. در ۱۹۶۳م انگلستان استقلال این جزیره را به رسمیت شناخت ولی از واگذاری حکومت به سیاهان خودداری کرد و مجددا اعراب حاکمیت این جزیره را در دست گرفتند. این امر ناخشنودی سیاهان را در پی داشت آنان به رهبری عبیدی کرومه با کودتای ۱۹۶۴ حکومت را در دست گرفتند و با اتحاد زنگبار و تانگانیا کشور تانزانیا تشکیل شد. مردم زنگبار از این کودتا به انقلاب ۱۹۶۴ یاد می کنند.

معنی کلمه زنگبار در ویکی واژه

زنگی + بار، «ساحل سیاه‌پوستان»
از جزایر مهم و پایتخت دولت فدرال زنگبار

جملاتی از کاربرد کلمه زنگبار

به روی‌کار نیاید، هنر، ز صاف‌دلان که عرض جوهر خود، زنگبار آینه است
این روستا در دهستان زنگبار قرار داشته و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۱۴۰نفر (۳۳ خانوار)
اباضیه که هم از تسنن و هم از تشیع جداست هرچند از نظر شمار پیروان در مقایسه با سنیان و شیعیان گروه کوچکی به حساب می‌آید، اما از نظر تاریخی جریانی بسیار مهم است. امروزه اباضیان بیشتر در شمال آفریقا، شرق آفریقا (به‌ویژه جزیره زنگبار) و عمان سکونت دارند. عمان تنها کشور مسلمانی است که کیش اباضی در آن مذهب اکثریت است، پادشاه آن نیز این مذهب را دارد و بر پایه داده‌های کتاب واقعیت‌های جهان سیا حدود ۷۵٪ جمعیت آن اباضی مذهب به‌شمار می‌روند. البته در گذشته اباضیان در پهنه بسیار گسترده‌تری (حتی در اندلس) می‌زیستند.
تشکیل این مستعمره به بنیادگذاری سکونت‌گاهی آلمانی توسط کارل پترس در حدود دولت زنگبار شد. هنگامی که سلطان زنگبار مدعی حکومت بر سرزمین‌های مستعمره‌شده به دست آلمانی‌ها شد، اتو فن بیسمارک-صدراعظم آلمان- پنج کشتی جنگی برای دفع او فرستاد، نتیجه آنکه سرانجام آلمان و بریتانیا به تفاهم رسیدن تا سرزمین‌های مورد بحث را میان خود بخش کنند و سلطان زنگبار هم راهی جز پذیرش پیمان ایشان نداشت.
سحرگه چو شد لشکر زنگبار فراری ز خورشید از کوه و غار
این روستا در دهستان زنگبار قرار داشته و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۵۳۱ نفر (۱۱۹ خانوار)
زنگبارمرکزی-جنوبی یکی از استانهای کشور تانزانیا می‌باشد که در جزیره زنگبار قرار گرفته است. شهر مرکزی این استان کوانی نام دارد.
مدارک تاریخی نشان می‌دهد که خط و متون عربی از قرن ۹ میلادی به این سو در آفریقای شرقی یافت می‌شده‌اند. مدارک تاریخی همین‌طور نشان می‌دهند که زبان سواحلی برای اولین بار در قرن ۱۶ یا ۱۷ میلادی با خط عربی نوشته شد. با گسترش دین اسلام در سواحل اقیانوس هند در شرق آفریقا، الفبای عربی نیز از مناطق شمالی سواحلی زبان (مومباسا، لامو، جزیره پاته، و بعدتر زنگبار) به سوی جنوب و تا شهرهای ساحلی شمال موزامبیک امروزی، مثل آنگوش گسترش یافت. گسترش خط عربی برای نوشتن زبان سواحلی ابتدا در بین حاکمان و عالمان عالی رتبه و سپس،‌ از آنجا که از گسترش تعداد اشعار و نامه‌های سواحلی زبان پیداست، به بقیهٔ جمعیت سواحل شرق آفریقا گسترش یافت.
چون کاروان آینه از زنگبار چرخ در گلخن جهان پی خاکستر آمدیم
تا تن به جاست، جوهر جان را صفا مجوی آیینه در غبار بود، زنگبار را
زنگبار شمالی یکی از استانهای کشور تانزانیا می باشد که در جزیره زنگبار قرار گرفته است. شهر مرکزی این استان امکوکوتونی نام دارد .
تو گفتی که در خطهٔ زنگبار ز یک گوشه ناگه در آمد تتار
این روستا در دهستان زنگبار قرار داشته و بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵ جمعیت آن ۳۴۴نفر (۷۲ خانوار)
زنجیر زلف او چو اسیران زنگبار دلها قطار بسته به دنبال یکدگر
در تانزانیا، جوامع مسلمان در نواحی ساحلی متمرکز شده‌اند و بخش اعظمی از مسلمانان نیز در نواحی شهری، به‌ویژه در امتداد مسیرهای کاروان‌های سابق، متمرکز هستند. بیش از ۹۹ درصد از جمعیت مجمع الجزایر زنگبار مسلمان هستند. بزرگترین گروه مسلمانان در تانزانیا مسلمانان سنی هستند و اقلیت‌های قابل توجهی از شیعه و احمدیه را نیز دارند. بر اساس تحقیقات مرکز تحقیقات پیو که در سال ۲۰۱۲ انجام شد، ۴۰ درصد از جمعیت مسلمان تانزانیا سنی، ۲۰ درصد شیعه و ۱۵ درصد احمدیه هستند، اکثریت شیعیان در تانزانیا اسیایی/هندی تبار هستن. علاوه بر این، زیرمجموعه کوچکتری از پیروان اباضیه و همچنین مسلمانان غیر مذهبی هستند.
جایزه نقره ای «دهو» بهترین فیلم سینمایی از بیست و دومین جشنواره فیلم زنگبار تانزانیا
در ملک پادشا چه که عالم شود خراب از مرگ زنگئی خلل زنگبار نیست
خاطر روشندلان بسیار صائب نازک است می توان کردن به آهی زنگبار آیینه را
به‌گرد رزم چو در زنگبار خورشیدم به پشت رخش چو بر بوقبیس عمّانم
مشربش زنگبار و آشیانش در ختن سیر او بر دشت سیم و غوص او در بحر قیر