زنانی. [ زَ ] ( ع اِ ) آب بینی مانندی که از بینی شتر آید.( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). زنانی. [ زَ نی ی ] ( ع ص ) رجل زنانی ؛ مرد کافی و پسند ذات خود را. ( منتهی الارب ). مرد کافی که خود را پسند نماید. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
معنی کلمه زنانی در فرهنگ فارسی
مرد کافی خود را پسند نمایند رجل زنانی مرد کافی و پسند ذات خود را
جملاتی از کاربرد کلمه زنانی
سماعیست سماعیست از آن سوی که سو نیست عروسی همه آن جاست شما طبل زنانید
از آن آب حیاتست که ما چرخ زنانیم نه از کف و نه از نای نه دفهاست خدایا
زنانی که ایشان ندارند شرم بگفتن ندارند آواز نرم
زنانی که بودند خود پارسا همی تندرست و همی با خدا
این زنانی که به همراه من زار بود حرم حترم احمد مختار بود
دگر کودکانی که بیمادرند زنانی که بی شوی و بیچادرند
در نهایت، زنانی که شیردهی نمیکنند، باید بهملایمت نوک پستانها را فشار دهند تا حالت تخلیهشدن یا نشدن مواد درونی پستان بررسی شود.
راه زنانیم ما جامه کنانیم ما گر تو ز مایی درآ کاسه بزن کوزه خور
دوش می گفت جانم کی سپهر معظم بس معلق زنانی شعلهها اندر اشکم
این معلم که خرد بود بشد ما طفلان یکدگر را ز جنون تخته زنانیم همه
او یکی از نخستین زنانی است که توانست مدرک مهندسی دریافت دارد.
به گفته او: «تعصب جنسی درآمیختگی آفریقایی-آسیایی، پرسشهایی را در مورد پویاییهای اجتماعی و نقشهای جنسیتی ایجاد میکند. از یک طرف، شما مردان ایرانی را دارید که با زنان آفریقایی مخلوط میشوند، که ممکن است نابرابریهای اجتماعی را برجسته کند، معمولاً با جمعیت زنانی که وضعیت پایینتری دارند.»
بدو گفت زفتی ز مرد بزرگ زنانی که باشند شوخ و سترگ
بانوان نیز این روز را گرامی میداشتند و در آن لباس و کفش نو میپوشیدند، زنانی که مهربان و پاکدامن، پرهیزگار و پارسا بودند و فرزندان نیک به دنیا آورده بودند، مورد سپاس قرار میگرفتند و از مردان خود پیشکشهایی دریافت میکردند.
مری در سال ۱۹۷۷ نخستین زن سیاهپوستی بود که به عنوان کشیش مقدس شناخته شد و همچنین او جزو اولین گروه زنانی بود که در آن کلیسا کشیش شد.