زغاله

معنی کلمه زغاله در فرهنگستان زبان و ادب

{blacking} [مهندسی مواد و متالورژی] ماده ای با پایۀ کربن، مانند گرافیت، که برای پوشش دهی افزارگان متالورژیکی به کار می رود تا از چسبیدن فلز مذاب به سطح آنها جلوگیری کند

معنی کلمه زغاله در ویکی واژه

ماده‌ای با پایۀ کربن، مانند گرافیت، که برای پوشش‌دهی افزارگان متالورژیکی به کار می‌رود تا از چسبیدن فلز مذاب به سطح آنها جلوگیری کند.

جملاتی از کاربرد کلمه زغاله

بزغاله ای و دربام آسوده می زنی گام غافل ز کید ایام صبحی بری بشامی
چون ز کمان تیرِ شکر زخمه ریخت زهر ز بزغالهٔ خوانَش گریخت
کی کم از بره کم از بزغاله‌ام که نباشد حارس از دنباله‌ام
ز مشتی گاو ناپرداختهٔ دهر بکش انگشت از بزغاله زهر
گاو و بزغاله و بره گردون چرخ باد ای ماه بتان قربان تو
بزغاله شوره دان و بزماده هست شور اینوبره موتن غنم آمد بربی میش
به بزغاله گفتند بگریز، گفتا: که قصاب در پی کجا می‌گریزم