زشتی

معنی کلمه زشتی در لغت نامه دهخدا

زشتی. [ زِ ] ( حامص ) بدگلی. بدمنظری. مقابل زیبائی و جمال. ( از فرهنگ فارسی معین ). بدشکلی و بدگلی. ضد زیبائی :
شخصی نه چنان کریه منظر
کز زشتی او خبر توان داد.سعدی ( گلستان ).تو کاین روی داری بسان قمر
چرا در جهانی به زشتی سمر.سعدی ( بوستان ).اگر پارسا باشد و خوش سخن
نگه در نکویی و زشتی مکن.سعدی ( بوستان ). || بدرفتاری. رفتار بد. سوء معامله. ( از یادداشت های بخط مرحوم دهخدا ) :
صنما گرد سرم چند همی گردانی
زشتی از روی نکو زشت بود گر دانی.منوچهری ( یادداشت ایضاً ). || بدی. ناپسندی. قبح. ( فرهنگ فارسی معین ). بدی. مقابل خوبی و نیکویی. بدکاری. ( از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا ) :
دقیقی چار خصلت برگزیده ست
به گیتی در ز خوبیها و زشتی
لب بیجاده رنگ و ناله چنگ
می چون زنگ و دین زردهشتی.دقیقی ( یادداشت ایضاً ).ز شاه و ز درویش هر کو بمرد
ابا خویش نیکی و زشتی ببرد.فردوسی.که خوبی و زشتی ز ما یادگار
بماند، تو جز تخم نیکی مکار.فردوسی.همی گویدت رستم نامدار
که گر بخردی تخم زشتی مکار.فردوسی.خواجه بزرگ گفت بباید رفت و از من در این باب پیغامی سخت گفت... تا فردا روز که این زشتی بیفتد و باشد که پشیمان شود. من از گردن خود بیرون کرده باشم و نتواند گفت که کسی نبود که زشتی این بگفتی. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 259 ). تک سواران ما نیک بدرد آمده و بدان زشتی هزیمت شده. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 356 ).
هرکه او فضل ترا و آل ترا منکر شود
خوبی و معروف او را زشتی و منکر کنی.ناصرخسرو.و هرآینه آنکس که زشتی کار بشناسد اگر خویشتن در آن افکند، نشانه ٔتیر ملامت شود. ( کلیله و دمنه ).
بزرگش نخوانند اهل خرد
که نام بزرگان به زشتی برد.سعدی ( گلستان ).- زشتی و نکوئی ؛ بدی و نیکی. غم و شادی. رنج و راحت. فقر و غنا. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه زشتی در فرهنگ معین

( ~. ) (حامص . ) ۱ - بدمنظری . ۲ - ناپسندی .

معنی کلمه زشتی در فرهنگ عمید

زشت بودن، بدگلی.

معنی کلمه زشتی در فرهنگ فارسی

۱ - بد گلی بد منظری مقابل زیبایی جمال . ۲ - بدی ناپسندی قبح : [[ زشتی این عمل بر کسی پوشیده نیست ]] .

معنی کلمه زشتی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] زشتی ظاهری صفتی است که در مقابل زیبایی ظاهری استفاده می شود.
زشتی مقابل زیبایی است.
← کاربرد زشتی در فقه
۱. ↑ مکی عاملی، محمد بن جمال الدین، الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیه، ج۵، ص۱۶۸.
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم السلام،، ج ۴، ص۲۳۵.
...

جملاتی از کاربرد کلمه زشتی

کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ بزرگ زشتی است بنزدیک اللَّه أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ (۳) که می‌گویید آنچه نکنید.
که گر من بدی کردم از روزگار تو در بوستان تخم زشتی مکار
همواره، شماره ماه‌ها نزد خدا- از روزی که آسمان‌ها و زمین را آفرید- در کتاب خدا دوازده ماه است؛ از این‌ها، چهار ماه، حرام است. این است دین قیام و پابرجای پربها. پس در این چهار ماه بر خود ستم مکنید و با مشرکان در حال بازدارندگی کامل جنگ کنید، چنان‌که آنان به حال بازدارندگی از گزندتان با شما کشتار می‌کنند؛ و بدانید خدا همواره با پرهیزگاران است. (۳۶) جز این نیست (که) نسی فزونی در کفر است که کافران بدان سبب گمراه می‌شوند؛ آن را یک سال حلال می‌شمارند و یک سال (دیگر) آن را حرام می‌کنند تا با شمارهٔ ماه‌هایی که خدا حرام کرده‌است هماهنگ سازند. پس آنچه را خدا حرام کرده (بر خود) حلال گردانند (و) زشتی اعمالشان برایشان آراسته شده‌است؛ و خدا گروه کافران را هدایت نمی‌کند. (۳۷)
بدین زشتی که از پیشم برفتی فرامش کردی آن خوبی که گفتی
بزرگش نخوانند اهل خرد که نام بزرگان به زشتی برد
طلب دُرّ وآنگهی کشتی دُرّ نیابی نیت بدین زشتی
ای پیش نکو چهره تو حور بهشتی پوشد بستبرق رخش از خجلت زشتی
قوله تعالی: وَ لُوطاً و فرستادیم لوط را إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ گفت قوم خویش را أَ تَأْتُونَ الْفاحِشَةَ می‌زشتی کنید و ناخوب و ناسزا بدست دارید؟ ما سَبَقَکُمْ بِها پیشی نکرد بآن کار بر شما مِنْ أَحَدٍ مِنَ الْعالَمِینَ (۸۰) هیچ کس از جهانیان.
شرف صحبت گل محو کند زشتی خار نیکی خود نگر و جرم من خوار ببخش
کسی بنشسته با حور بهشتی چرا برخیزد از سودای زشتی
ولیکن کم و بیش و خوبی و زشتی به فرزندشان داد یزدان داور
در اوت ۱۹۱۷، دولت موقت الکساندر کرنسکی، پس از تلاش ناموفق برای فرستادن رومانوف‌ها به بریتانیا، که توسط نیکلای و پسرعموی اول مشترک الکساندرا، پادشاه جورج پنجم، اداره می‌شد، رومانوف‌ها را به توبولسک سیبری فرستاد تا از آن‌ها از موج فزایندهٔ انقلاب، محافظت کند. آن‌ها در آن‌جا در عمارت فرماندار سابق با آسایش قابل‌توجهی زندگی می‌کردند. پس از به قدرت رسیدن بلشویک‌ها در اکتبر ۱۹۱۷، شرایط آن‌ها سخت‌تر و صحبت در دولت در مورد محاکمهٔ نیکلای بیشتر شد و بی‌احترامی به این خانواده، شدت گرفت. نگهبان‌ها برای توهین به دختران نیکلای، نقاشی‌های زشتی را روی حصارها می‌کشیدند. در ۱ مارس ۱۹۱۸، ۱۰ خدمتکار آن‌ها اخراج شدند و آن‌ها مجبور شدند کره و قهوه را کنار بگذارند.
با وجود آنکه سلاطین و فرمانروایان راغب بودند وصال را در کنف حمایت خود درآورند اما وصال کمتر گرد این‌گونه مجالست‌ها می‌گشت و از راه کتابت قرآن مجید نیاز مادی خود را برطرف می‌کرد. وی به فرزندان خود می‌گفت: شعر نیکو صنعت است ولی شاعری حرفه زشتی است زیرا آن دریایی از دانش و فنی از حکمت است و این نوعی گدایی.