زرانی
جملاتی از کاربرد کلمه زرانی
زکردار مسلم چه دانی همی؟ که از وی سخن بازرانی همی؟
بدن عاجیّ و گیسو آبنوسی لبان لعلی و قامت خیزرانی
ای بوسه گاه خاتم با آن شکر فشانی دمساز خیزرانی
شد چهرهٔ زردش ارغوانی بالای خمیده خیزرانی
سرو را رنگ ارغوانی داد لاله را قدِ خیزرانی داد
آزرانیست پناهی به جز ازدرگه او زانکه جودش دهد او را به نکو جای پناه
جستم از توبه بی زبانی جستم جستم ز غمت چو خیزرانی جستم
مرا جسم چون شاخه خیزران شد ز هجران آن قامت خیزرانی
پایش قلمیست خیزرانی شق کرده سرش پی روانی
ترکا علمالله مهت نخوانم مه را نبود قد خیزرانی