زادگی

معنی کلمه زادگی در لغت نامه دهخدا

زادگی. [ دَ / دِ ] ( حامص )حالت و کیفیت زاده ( زاییده ). زاییدگی. ولادت. تولد. و در ترکیبات آید چون : مردم زادگی. کیان زادگی. آقازادگی ، حرام زادگی. حلال زادگی. رجوع به این ترکیبات و زادو زادن شود. || مخفف آزادگی :
آنکه در بستان و باغ زادگی و آزادگیست
سوسن آزاده و آزاده سرو سرفراز.سوزنی.

معنی کلمه زادگی در فرهنگ فارسی

زاییده ولادت تولد

جملاتی از کاربرد کلمه زادگی

سهل باشد نیز مهترزادگی که بود غره به مال و بارگی
وادی آزادگی یک گل زمین همتم قلزم وارستگی یک قطره از دریای من
فکر آزادگی آزادی برد سرگریبان زده از دامن ما
بر سر هر برگ می لرزد دل بی حاصلم گرچه در آزادگی چون سرو پا بر جا شدم
پادشاهی اورشلیم • کنت‌نشین تریپولی • شاهزادگی انطاکیه • شوالیه‌های معبد • شوالیه‌های هوسپیتالر • شوالیه‌های سنت لوزارس
ای مایه آزار دل، فکر دل‌زاری بکن شکرانه آزادگی، یاد از گرفتاری بکن
بندگی کردن پسندیده است با آزادگی سرو را خط امان شد از خزان استادگی
ای همه ناراستی ز کِلکِ تو پنهان وی همه آزادگی ز طبع تو پیدا
روز دگر به دعوی شهزادگی‌، نهاد هرگوشه غاصبی به سر افسر به رایگان
چو حاتم به آزادگی سر نهاد جوان را برآمد خروش از نهاد
تنیسون در ۶ اوت ۱۸۰۹ در سامرسبای، لینکلن‌شر انگلستان متولد شد. او در خانواده‌ای از طبقهٔ متوسط خاندان تنیسون به دنیا آمد، ولی گویا تبار اشراف‌زادگی هم داشته که جزئیات آن معلوم نیست. آلفرد سومین فرزند خانواده بود.
اَماستری دختر هوتن، یکی از هفت نجیب‌زاده‌ای بود که در سال ۵۲۲ پیش از میلاد مغی را که در حال جعل هویت بردیا بود، کشت. پس از این رخدادها، داریوش بزرگ فرمانروایی ایران را بر عهده گرفت. به گفته هرودوت، هوتن با ازدواج‌های سلطنتی نجیب‌زادگی بیشتری دریافت کرد. داریوش بزرگ با دختر هوتن به نام فیدیما ازدواج کرد و هوتن نیز با یکی از خواهرهای داریوش ازدواج کرد که اماستری حاصل این ازدواج بود.
«زیر بار ستم نمی‌کنیم زندگی، جان فدا می‌کنیم در ره آزادگی»
با عز و جاه زیست چهل سال و برد عمر در کف نیک نامی و آزادگی بسر
به گزارش ایسنا، احمد جنتی در خطبه‌های یکی از نمازجمعه‌های تهران دربارهٔ حجاب اعلام داشت که، حجاب نقش اثرگذاری در جامعه دارد و تنها مسئله‌ای شرعی نیست، چراکه حجاب فلسفه دارد که جلوی حرام‌زادگی را می‌گیرد.