رنگ به رنگ

معنی کلمه رنگ به رنگ در فرهنگ معین

( . ب ِ .~ )(ص مر. ) رنگارنگ .

معنی کلمه رنگ به رنگ در ویکی واژه

رنگارنگ.

جملاتی از کاربرد کلمه رنگ به رنگ

ترسم ز لطافت شود از رنگ به رنگی بسیار گل روی تو را کرده حیا گرم
وامروز به اقبال لب و زلف تو هر یک از رنگ به رنگی شد و از بوی به بوئی
اگر خرامی به سوی چمن بدین نیرنگ به پیش روی تو گل می‌رود ز رنگ به رنگ
در اوایل قرن چهارم اصطخری دربارهٔ اردستان گوید شهری مستحکم است که مسجد جامع شهر در مرکز آن واقع بود، پارچه‌های ابریشم در آنجا فراوان تهیه می‌شد و قسمت عمدهٔ آن صادر می‌گردید. مقدسی گوید چون خاک اردستان سفید رنگ به رنگ آرد بوده از این جهت نام آن را آردستان گزارده‌اند.
من چون دل لاله ام تو چون رنگ به رنگ از من تو چرا باز همی داری چنگ
می شود رنگ به رنگ آن گل رخسار از شرم تا که از دور به جرأت نگران است او را؟
هر دم ز خجالت بود از رنگ به رنگی رعنائی رفتار تو طاووس ارم را
نه شگفت ار چو خاک رنگ به رنگ بدمد شاخ رنگ بر کهسار
در هیچ مقامم نگذارد به درنگی از بوی به بویی برد از رنگ به رنگی
اگر نه شعبده بازی مشو ز لون به لون و گر نه بوقلمونی مگرد رنگ به رنگ
وشکو رنگ به رنگ، دیمه کنار رویه سرونگ هدا بون، دارمه ته یار بویه