رفات. [ رُ ] ( ع ص ، اِ ) شکسته و از هم ریخته و ریزه ریزه. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). ریزه و شکسته هر چیزی. ( منتهی الارب ). شکسته هر چیزی. ( دهار ). شکسته و از هم پاشیده و ریزه ریزه شده از هر چیز. قوله تعالی : ائذا کنا عظاماً و رفاتاً. ( قرآن 98/17، 49 ). ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ریزه استخوان. رمیم. استخوان ریزه ریزه. ( یادداشت مؤلف ). استخوان ریزیده. ( ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 52 ) ( دهار ) : و اکثر احیاء اموات گشتند و جلود و عظام رفات شدند. ( تاریخ جهانگشای جوینی ). و بعد از آن سلطان جلال الدین فرمود تا عظام رفات او را با قلعه اردهین [اَرْدَهُن ] آوردند. ( تاریخ جهانگشای جوینی ). زآنکه غیر حق همه گردد رفات کل آت بعد حین فهو آت.مولوی.|| حطام. ( اقرب الموارد ).
معنی کلمه رفات در فرهنگ معین
(رُ ) [ ع . ] (اِ. ) پوسیده ، شکسته .
معنی کلمه رفات در فرهنگ عمید
شکسته شده، از هم ریخته.
معنی کلمه رفات در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱ - حطام . ۲ - از هم پاشیده شده ریزه ریزه شده . ۳ - پوسیده .
جملاتی از کاربرد کلمه رفات
اشک هلالی از مژه، گرد حریم آن حرم همچو سرشک عارفان، در عرفات میچکد
وی یکی از نزدیکان یاسر عرفات، رهبر فلسطین بود.
آن گه مسلمانان را بترسانید، و حذر نمود از خشم خویش اگر با کافران دوستی گیرند گفت: وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ ای عذاب نفسه وَ إِلَی اللَّهِ الْمَصِیرُ میگوید: بازگشت همه با اللَّه است یعنی آنچه در دنیا بندگان را داده بود. از ملک و ملک و تصرفات آن همه ازیشان در قیامت واستانند، و با اللَّه شود، و همانست که جایها در قرآن گفت: إِلَی اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ.
در جنوب نبودند، زیرا آنجا هنوز جزو متصرفات آشور بود. در غرب هم نبودند؛ غرب جزو متصرفات اورارتو بود؛ و بنا به سؤالی که از هاتَف شده بود در غرب هنوز صحرانشینان وجود نداشتند. پس میتوان از مرزهای مشرق و شمالی ماننا یکی را انتخاب کرد.
روابط سعید و رهبران فلسطین به قدری بد بود که در اوت ۱۹۹۵ فروش کتابهای او در فلسطین ممنوع شد؛ اما پس از تحسین سعید از عرفات به دلیل رد پیشنهادهای اهود باراک در نشست سال ۲۰۰۰ کمپ دیوید بهبود یافت.
هرگه در سپوزمش ناف و شکم بدوزمش شمعی بر فروزمش در غرفات اندرون
او در جبهه شمال علیه هیتیها دست به تهاجماتی زد و در کیلیکیه متصرفاتی دایر نمود.
او در شهر مِدِیین (در استان کنونی باداخوس اسپانیا) به دنیا آمد. کورتس از سال ۱۵۰۴ به متصرفات جدید اسپانیا در قارهٔ آمریکا رفت و در سال ۱۵۱۸ به فرماندهی گروه اکتشاف مکزیک گماشته شد. پادشاه اسپانیا در آن زمان شاه کاستیل نام داشت.
چهارم «عدالت»: و آن عبارت است از: مطیع بودن قوه عامله از برای قوه عاقله، و متابعت آن عاقله را در جمیع تصرفاتی که در مملکت بدن می کند، یا در خصوص بازداشتن آن غضب و شهوت را در تحت اقتدار و فرمان عقل و شرع
کعبهٔ جودی و درگاه تو دشت عرفات خلق عالم همه حجاج و سرای تو مِنی
لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ بر شما تنگی نیست أَنْ تَبْتَغُوا که جویید فَضْلًا روزی مِنْ رَبِّکُمْ از خداوند خویش، فَإِذا أَفَضْتُمْ مِنْ عَرَفاتٍ چون باز گردید از عرفات فَاذْکُرُوا اللَّهَ یاد کنید خدای را عِنْدَ الْمَشْعَرِ الْحَرامِ نزدیک مشعر حرام وَ اذْکُرُوهُ کَما هَداکُمْ و یاد کنید وی را چنانک شما را راه نمود، وَ إِنْ کُنْتُمْ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الضَّالِّینَ (۱۹۸) و پیش از آن نبودید مگر از گمراهان.
خون دل یابد ز باس تو چو گردون بشکند در عظام دشمن ملک ار همه باشد رفات
غافل که پریدن نتوان زین پر و بال جز تا شرفات بام...تری
پیشینه ورود اسلام به هند از اواخر قرن ۱ قمری (سده ۷ میلادی) و با سقوط شاهنشاهی ساسانی آغاز شد. گسترش اسلام در دوران سلطان محمود غزنوی تصرفات وی در پنجاب ادامه پیدا کرد و در دوران حکومتی گورکانیان هند به اوج خود رسید.
عرفات از پدر و مادری فلسطینی در قاهره، مصر به دنیا آمد. او بخش عمدهٔ دوران جوانی خود را در مصر گذراند و در دانشگاه شاه فؤاد یکم به تحصیل پرداخت. او در دوران دانشجویی تحت تأثیر افکار ضدصهیونیستی و ملیگرایانه عرب قرار گرفت. در مخالفت با تشکیل دولت اسرائیل در سال ۱۹۴۸، او در جنگ ۱۹۴۸ اعراب و اسرائیل در کنار اخوانالمسلمین به مبارزه پرداخت. بهدنبال شکست نیروهای عرب، عرفات به قاهره بازگشت و از سال ۱۹۵۲ تا ۱۹۵۶ بهعنوان رئیس اتحادیه کل دانشجویان فلسطین مشغول به خدمت شد.
تو کعبهٔ آمالی و ز قافلهٔ شکر هر جا که رود ذکر تو گویی عرفاتست
اینک مواقف عرفات است بنگرش طولش چو عرض جنت و صد عرض اکبرش