رسوم

معنی کلمه رسوم در لغت نامه دهخدا

رسوم. [ رَ ] ( ع ص ) شتری که باقی ماند بر سیر یک شباروز. ( از متن اللغة ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( منتهی الارب ). آنکه یک شبانه روز بر سیر باقی نماند ( ؟ ) . ( از اقرب الموارد ). || ناقه رسوم ؛ ماده شتری که نشان سپل او بر زمین ماند از سختی. ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ) ( از مهذب الاسماء ) ( از منتهی الارب ). ناقه ای که نشان سم او از شدت راه رفتن بر زمین ماند. ( از اقرب الموارد ).
رسوم. [ رُ ] ( ع اِ ) ج ِ رسم. ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( دهار ) ( از شعوری ج 2 ورق 24 ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به رسم در همه معانی اسمی شود.
رسوم. [ رُ ] ( ع اِ ) آیین ها. قواعد. قوانین. ( فرهنگ فارسی معین ). آیین. ( غیاث اللغات ) ( ناظم الاطباء ). قانون ها. ( از شعوری ج 2 ورق 24 ) :
حدیث او معانی در معانی
رسوم او فضایل در فضایل.منوچهری.هرگز پادشاه چون امیر عادل سبکتکین ندیدم در سیاست و بخشش و کدخدایی و دانش و همه رسوم ملک. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 458 ). آن رسوم و آثار ستوده... هیچ جای نیست. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 109 ). چنین مردی به زعامت پیلبانان دریغ باشد با کفایت و مناصحت و سخن نیکو که داند گفت و رسوم تمام که دریافته است خدمت پادشاهان را. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 286 ).رسوم خدمت پادشاهان باشد که بر رای وی پوشیده مانده است. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 395 ).
نندیشم از ملوک و سلاطینش
دیگر کنم رسوم و قوانینش.ناصرخسرو.رسوم ستوده او را زنده گردانید.( کلیله و دمنه ).وگر قیصر سگالد رای زردشت
کنم زنده رسوم زند و استا.خاقانی.چو سال آمد به شش چون سرو می رست
رسوم شش جهت را بازمی جست.نظامی.ز آیین مسلمانی بتان را عار می آید
رسوم عشقبازی را بطور برهمن می کن.علی خراسانی ( از آنندراج ).- رسوم عرفیه ؛ عادات. ( ناظم الاطباء ).
- || خراجی که ملاک می دهد. ( از ناظم الاطباء ).
- رسوم و آداب ؛ آیین ها و رسم ها. آنچه انجام دادن آن در میان افراد جامعه ای جایز شناخته شده و معمول گردیده است. ( یادداشت مؤلف ). || عادت ها. ( غیاث اللغات ). عادات. ( از فرهنگ فارسی معین ) ( از شعوری ج 2 ورق 24 ). عادت. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه رسوم در فرهنگ معین

(رُ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ رسم ، آیین ها، عادات .

معنی کلمه رسوم در فرهنگ عمید

= رسم

معنی کلمه رسوم در فرهنگ فارسی

جمع رسم
( اسم ) جمع رسم ۱ - آیین ها قواعد قوانین . ۲ - عادات . ۳ - دستورها ترتیبات . ۴ - حصه ها بهره ها . ۵ - عوارض باج و خراج . ۶ - وجوهی که از طرف مستوفیان دیوانی از عارضان و ارباب حقوق گرفته میشد جمع رسومات .
تیغی از پیغامبر صلوات الله علیه

معنی کلمه رسوم در ویکی واژه

جِ رسم ؛ آیین‌ها، عادات.

جملاتی از کاربرد کلمه رسوم

روشنان فلک کژ رو سرگردان را از غبار قدمت کحل مسیحا مرسوم
بلکه مرسوم دگر دادی از خویش به تو تا ترا چیره شود کام و زبان در گفتار
چون جان مرا هست به مدح تو تعلق مپسند مرا در غم مرسوم معلق
از شبستان دل تیره خصمت داده هندوی چرخ بشام سیه آسا مرسوم
عفونت‌های استرپتوکوک اینیه گاهی در انسان به‌ویژه افرادی که با ماهی سروکار دارند، دیده شده‌است؛ مانند سپسیس، سندرم شوک سمی، التهاب پوست، مهره کمر و لایه داخلی قلب (اندوکاردیت). تشخیص این باکتری در آزمایشگاه با استفاده از روش‌های مرسوم، مشکل است. استرپتوکوک اینیه را نمی‌توان با استفاده از تقسیم‌بندی لنسفیلد، طبقه‌بندی کرد. تاکنون ۲ سروتیپ از باکتری کشف شده‌است.
نیست موسی و معجز قلمش کرده باطل رسوم سحاری
رسوم مسلمانی از تو نخواهم زکافر نژادان چنین باش با من
هر آنکه خدمت شاه زمانه کرده بود رسوم و سیرت او دیده و گرفته هنر
یکی دیگر از مرسوم‌ترین دلایل، ساخت یک «نشانه شهری» با دو هدف است. یکم به عنوان بنایی هویت‌بخش، غرور آفرین و نمادی برای شهر، و دوم به معنای نشانی که بتوان با آن موقعیت سنجی کرد یا به زبان ساده‌تر آدرس داد.
امامقلی میرزا پس از اینکه به تهران آمد، با عنایت ویژه ناصرالدین شاه به وی، مشغول تحصیل شد و در اغلب علوم مرسوم مهارت کسب کرد.
بر پرده رسوم تو بفتاده از چنگ غم رها نشود نایم
درویش کوی خود را مرسوم غم رسانی گفتی نشاید اما این بخل هم نشابد
معمولاً از این اطلاعات در وب‌گاه‌ها استفاده می‌شود تا کاربر مجبور نباشد این اطلاعات را چندین بار وارد کند. مرسوم‌ترین استفاده آن برای اطلاعات ورود به سایت است.
از لَبَت هر سالْ ما را شِکَّری مَرسوم بود سالِ نو گشت آخر آن مَرسوم نَتْوان تازه کرد