رستاد

معنی کلمه رستاد در لغت نامه دهخدا

رستاد. [ رَ ] ( اِ ) راستاد و راتب و وظیفه و روزیانه. ( ناظم الاطباء ). وظیفه و راتبه باشد و آنرا راستاد نیز گویند.( فرهنگ جهانگیری ). مخفف راستاد است که به معنی وظیفه و راتبه باشد. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). به معنی راستاد یعنی وظیفه و راتبه است. ( از شعوری ج 2 ص 4 ). مخفف راستاد است که به معنی وظیفه و راتب و روزیانه باشد. ( برهان ). و رجوع به راستاد و مترادفات کلمه شود.

معنی کلمه رستاد در فرهنگ معین

(رَ ) (اِ. ) جیره ، مقرری .

معنی کلمه رستاد در فرهنگ عمید

وظیفه، مستمری، راتب، راتبه، جیره و مواجب.

معنی کلمه رستاد در فرهنگ فارسی

( صفت ) خلاص شونده رستگار .

جملاتی از کاربرد کلمه رستاد

فرستاده را چیز بخشید و گفت که با تو روان مسیحست جفت
شد فرستاده پیش مهمان زود وآنچه آورده بد بدو بنمود
وَ قالَ مُوسی‌ یا فِرْعَوْنُ چون موسی بر فرعون در شد که اللَّه او را فرستاده بود، بوی گفت: یا فِرْعَوْنُ إِنِّی رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِینَ من رسول خداوند جهانیانم بتو.
زآنرو به نحل وحی فرستاد کردگار کش موم بود قابل نقش نگین تو
فرستاده ی تور شد پیش تخت بدو گفت کای شاه فرخنده بخت
سواران فرستاد ماهوی زود پس آسیابان به کردار دود
سپس با شکل‌گیری برنامه اصل چهار ترومن و قرارداد همکاری با ایران در سال ۱۹۵۰ (سال ۱۳۲۹شمسی) آقای گلن گیگن به عنوان مسئول آموزش عشایری به ایران فرستاده شد و مطالعات صحرایی لازم از سوی کارشناسان آمریکایی صورت گرفت و برنامه‌های بعدی آموزش عشایر بر این پایه استوار شد.
به عجم هر دو را فرستاده بدل ظلم دادها داده
سواری فرستاد سالار بار به طیهور و آگاه کردش ز کار
به دست دل فرستادم دو سه خط یکی خط را از آن آواره بستان