رخیم

معنی کلمه رخیم در لغت نامه دهخدا

رخیم. [ رَ ] ( ع ص ) کلام نرم و آسان. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). سخن نرم و آسان. ( از اقرب الموارد ). || جاریة رخیم ؛ دختر نرم و آسان گوی و سست آواز.( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). دختر نرم و آسان گوی. ( از اقرب الموارد ). و رجوع به رخیمة شود. مرد نرم آواز و ضعیف. ( غیاث اللغات ). نرم آواز. ( دهار ) ( بحر الجواهر ) ( مهذب الاسماء ). نرم و آسان گوی. ( از اقرب الموارد ). || کنایه از زاهد. ( غیاث اللغات ).

معنی کلمه رخیم در فرهنگ معین

(رَ ) [ ع . ] (ص . ) نرم آواز.

معنی کلمه رخیم در فرهنگ فارسی

( صفت ) نرم آواز

معنی کلمه رخیم در ویکی واژه

نرم آواز.

جملاتی از کاربرد کلمه رخیم

بفرمود «‌زرتشت‌» نامش پدر مگرخیم زرتشت گیرد پسر
بندهٔ نیکوان لاله رخیم عاشق دلبران سیمبریم
به‌گردش‌خانهٔ چرخیم حیران دانهٔ چندی غبار ما مگر بیرون برد زین‌ آسیا ما را
رنگ تزویر پیش ما نبود شیر سرخیم و افعی سیهیم
قیمت خاک در آن کوی، به افلاک رسید ما ندانیم چه نرخیم، که بالا نشویم
جمشید کیست، مرغی در آشیان ملکت خورشید چیست، ماهی برخیمه کمالت
غزلخوان بلبلان بر شاخسارش به سرخیمه ز ابر نوبهارش
دگر گفت کز گشت چرخیم شاد که بر ما در شادکامی گشاد
زردی و سرخیم از عشق است کز تیمار او زردی و سرخی پذیرد چهره و اشک روان
چو رفتم بدیدم که درخیمه گاه نمانده به جا غیر خاک سیاه