رخت شو

معنی کلمه رخت شو در لغت نامه دهخدا

رختشو. [ رَ ] ( نف مرکب ) رختشوی. رخت شوینده. آنکه به مزد جامه کسان شوید. ( یادداشت مؤلف ). رختشور در تداول عامه. و رجوع به رختشور شود.

معنی کلمه رخت شو در فرهنگ معین

(ی ) (رَ ) (ص فا. ) آن که لباس ها را شوید.

معنی کلمه رخت شو در فرهنگ عمید

شویندۀ رخت، مرد یا زنی که پیشه اش شستن رخت های چرک است، گازری.

معنی کلمه رخت شو در فرهنگ فارسی

شوینده رخت، مردیازنی که پیشه اش شستن رخت است
رختشوی رخت شوینده

معنی کلمه رخت شو در ویکی واژه

آن که لباس‌ها را شوید.

جملاتی از کاربرد کلمه رخت شو

آیم بر تو ز شهر بغداد تا از رخ فرخت شوم شاد
سحر گه چون نسیم زلف آن دلدار می‌آید درخت شوقم از برگش به برگ و بار می‌آید
این الگوریتم مرتب‌سازی درخت را که از یک یال شروع شده‌است، افزایش می‌دهد تا جایی که که همه رئوس وارد درخت شوند.
مارپیچ‌هایی که هیچ حلقه‌ای ندارد به مارپیچ‌های استاندارد یا کامل شناخته می‌شوند و با مفهوم درخت در نظریهٔ نظریه گرافها هم ارزهستند. به همین دلیل بسیاری از الگوریتم‌های حل مارپیچ به نظریهٔ گراف مربوط هستند. به طوری که اگر کسی مسیرهای مارپیچ را در جهت درست بکشد، نتیجهٔ حاصل می‌تواند تبدیل به یک درخت شود.
بچینم گل خرمی از رخت شود پر شکر کامم از پاسخت
سروهاش چون آبنوسی درخت شود کوه خارا ازو لخت لخت
اگر کلیم حلیمم بدان درخت شوم وگر خلیل جلیلم در آن شرار روم
وصل حیران رخت شوخی مژگان تو گشت سر محرومی دیدار سلامت باشد
هر قطره ای که می آید خطی مستقیم که در تقدیر وی را جایی معلوم فرموده اند که آنجا فرود آید تا فلان کرم تشنه است سیر شود و فلان تخم را آب حاجت است آب دهد و فلان نبات خشک خواهد شد تر شود و فلان میوه بر سر درخت خشک می شود باید که به بیخ درخت شود و به باطن وی درشود و از راه عروق وی که هریکی چون مویی باشد به باریکی می شود تا بدان میوه رسد و آن را تر و تازه دارد که تو بخوری به غفلت و بی خبر از لطف و زحمت.
شجرة السواک، درخت شور، درخت شوره، حمض، چوج، سواک.بلوچی: چِل گَوجُک:یعنی چیزی که کثیفی ها را از جای می کَنَد
مه کز رخت شود شب انجم نمای را ذره چو آفتاب بود در حساب حسن
درخت شو هله ای دانه‌ای که پوسیدی توی خلیفه و دستور ما به دستوری
به تن سخت بازو بسان درخت شود موم در چنگ او سنگ سخت