رجس

معنی کلمه رجس در لغت نامه دهخدا

رجس. [ رَ ] ( ع حامص ) سخت غریدن آسمان : رجست السماء رجساً. ( ناظم الاطباء ). سخت غریدن ابر و جنبیدن : رجست السماء. ( از آنندراج ) ( از اقرب الموارد )( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بانگ کردن ابر. ( تاج المصادر بیهقی ). || آب را به مرجاس اندازه کردن : رجس فلان. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). اندازه گرفتن آب به مرجاس ، و آن سنگی است که می اندازند در ته چاه تا معلوم شود به آواز آن عمق چاه. ( آنندراج ). اندازه آب را به مرجاس گرفتن. ( از اقرب الموارد ). || سخت بانگ کردن شتر: رجس البعیر. || کسی را از کار بازداشتن : رجس فلاناً عن الامر ( از باب نصر و ضرب ). ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). بازداشتن کسی را از کار. ( آنندراج ).
رجس. [ رَ ج َ ] ( ع مص ) رجاسة. کار زشت کردن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || پلید گردیدن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). پلید شدن. ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ).
رجس. [ رَ ج َ ] ( ع اِمص ) رِجْس. پلیدی. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). گندگی.( از اقرب الموارد ). و رجوع به رِجْس و رَجِس شود.
رجس. [ رَ ج ِ ] ( ع اِمص ) رِجْس. پلیدی. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). گندگی. ( از اقرب الموارد ). رجوع به رِجْس و رَجَس شود.
رجس. [ رِ ] ( ع اِمص ) پلیدی. ( ناظم الاطباء ) ( غیاث اللغات ) ( منتخب اللغات ) ( دهار ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). گندگی. ( دهار ) ( از اقرب الموارد ). || ( اِ ) گناه. ( ناظم الاطباء ) ( غیاث اللغات ) ( از منتخب اللغات ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || کفر. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || کردار بد. ( دهار ). هر عملی که شخص را بسوی عذاب بکشاند. ( از اقرب الموارد ). هر کارپلید و زشت. || شک. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || غضب. ( اقرب الموارد ). || لعنت ، قوله تعالی : و یجعل الرجس علی الذین لایعقلون. || آواز بلند تندر. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). بانگ رعد. ( مهذب الاسماء ). || بانگ شتر. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ). || ( ص ) پلید. ( ترجمان ترتیب عادل ص 51 ) ( دهار ).

معنی کلمه رجس در فرهنگ معین

(رِ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - پلیدی . ۲ - گناه .

معنی کلمه رجس در فرهنگ عمید

۱. پلیدی.
۲. (اسم ) گناه.
۳. (اسم ) کار بد و زشت.
۴. (اسم ) وسوسۀ شیطان.

معنی کلمه رجس در فرهنگ فارسی

پلیدی، گناه، ناپاکی، وسوسه شیطان، کاربدوزشت
( اسم ) ۱ - پلیدی . ۲ - گناه اثم . ۳ - کفر . ۴ - هر کار پلید و زشت .
پلیدی یا گناه یا هر کار پلید و زشت یا بانگ شتر .

معنی کلمه رجس در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] به هر چیز پلیدی رجس اطلاق می شود که در ابوابی از فقه از انواع آن بحث شده است. رِجس پلید.
به هرچیز پلید و تنفرآور رجس اطلاق می‏گردد؛ خواه پلیدی آن ظاهری باشد، همچون سگ و خوک، کردار زشت و گناه جوارحی و یا باطنی که از آن به پلیدی معنوی تعبیر می‏شود، مانند شرک، کفر و پیامدهای کردار ناشایست، همچون غضب، لعنت و عذاب.
کاربر رجس در قرآن
در قرآن کریم، رجس در هر دو نوع پلیدی به کار رفته است.
نظر فقها در مورد رجس
...
[ویکی اهل البیت] "رِجس" با کسر "راء" در اصل بر اختلاط دلالت می­کند و از آن به "قَذِر" تعبیر شده، به دلیل مخلوط شدن و آلوده شدن با چیز قبیح.
در کتب لغت برای رجس معانی متعدد و مختلفی ذکر شده از جمله: قذر، نجس، خلط، هر چیزی که موجب تنفر باشد، صوت شدیدی که از اعتدال خارج شود، مثل صدای رعد؛ همچنین شک، کفر، لعنت، عذاب، قبیح. اما اکثر لغویون رجس را به شیء قذر معنا کرده­اند و قذر بر معانی زیادی اطلاق می­شود؛ از جمله: پلیدی، زشتی، ناپاکی، آلودگی، چرکین و نجاست.
بنابراین رجس در اصل به معنای چیزی است که پلیدی آن موجب تنفر مردم بوده و عملی است که قبیح باشد. در قرآن کریم نیز رجس به معانی متعددی از جمله: پلیدی، نجاست، عذاب و... تفسیر شده که در این مقاله به آن می­پردازیم.
چنان­که در معناشناسی اشاره شد، برای رجس در کتب لغت مصادیق متعددی ذکر شده؛ اما با توجه به آیات قرآن، خود واژه­ی رجس بین این معانی از جامعیت برخوردار بوده و اعم از همه­ی آن معانی است و می­تواند بر تمام این معانی اطلاق شود. بنابراین رجس همان چیز مکروه و قبیحی است که در عرف سالم و نزد عقل صحیح به شدت نامناسب و نالایق دیده شود، خواه مادّی باشد یا معنوی.
به عبارتی کلمه­ی "رجس" صفتی است به معنای قذارت و پلیدی؛ هیأتی که در نفس آدمی و در ظاهر موجب تنفر و اجتناب از آن می­شود. اولی همان پلیدی­های معنوی است؛ مانند: شرک، کفر و اعمال ناشایست و دومی همان پلیدی ظاهری است؛ مانند: خوک. قرآن کریم این لفظ را در هر دو معنا اطلاق کرده و به کار برده است.
موارد و مصادیقی که قرآن کریم از آن به رجس تعبیر نموده، می­توان به اثباتی و سلبی تقسیم نمود:
در معنا و مفهوم سلبی رجس، آیه­ی تطهیر که در شأن اهل بیت پیامبر نازل شده، ظهور کامل دارد.
[ویکی الکتاب] معنی رِجْسٌ: پلیدی(رجس و رجز چیزی است که اگر با چیزی دیگر برخورد بکند باید از آن چیز صرفنظر نموده ، آن را دور انداخت .عذاب را نیز از این جهت رجس و رجز خوانده اند ، چون طبعا انسان از عذاب تنفر داشته و شخص معذب خود را از اشخاص ایمن از عذاب دور میسازد)
معنی رُّجْزَ: پلیدی - بُت - عذاب (اگر آن را به معنی عذاب بگیریم آنگاه در عبارت "رُّجْزَ فَـﭑهْجُرْ "منظور این است که از گناه و نافرمانی و پلیدی که مستوجب عذاب می شود دوری کن، رجس و رجز چیزی است که اگر با چیزی دیگر برخورد بکند باید از آن چیز صرفنظر نموده ، آن را دو...
معنی رِجْزَ: پلیدی - بُت - عذاب (اگر آن را به معنی عذاب بگیریم آنگاه در عبارت "رُّجْزَ فَـﭑهْجُرْ "منظور این است که از گناه و نافرمانی و پلیدی که مستوجب عذاب می شود دوری کن، رجس و رجز چیزی است که اگر با چیزی دیگر برخورد بکند باید از آن چیز صرفنظر نموده ، آن را دو...
معنی مُحْکَمَاتٌ: محکمها (محکمات آیاتی از قرآن هستند که درک مقصود آنها نیاز به آیات دیگر ندارد و لذا مستقلاً می توان به آن آیه عمل نمود اما متشابهات آیاتی هستند که درک مقصود اصلی آنها تنها با جمع نمودن آن با آیات دیگر وکمک گرفتن از "راسخون فی العلم" که همان پیامبر صلی...
تکرار در قرآن: ۱۰(بار)
«رِجْس» در اصل، به معنای چیز ناپاک است و بعضی از مفسران معتقدند ریشه اصلی آن معنای وسیع تری دارد، و به معنای هر چیزی است که باعث دوری و تنفر می شود. و لذا به انواع پلیدی ها، نجاست ها و مجازات ها، «رِجْس» گفته می شود; زیرا همه این امور موجب فاصله گرفتن انسان و تنفر او می گردد. در هر صورت، این کلمه در آیه فوق می تواند به معنای مجازات و عذاب الهی باشد و ذکر آن با جمله «قَدْ وَقَعَ» به صورت فعل ماضی اشاره به این است که به طور قطع شما مستحق عذاب شده اید و دامانتان را خواهد گرفت. و نیز ممکن است به معنای پلیدی و آلودگی روح باشد، یعنی آن چنان در گرداب انحراف و فساد فرو رفته اید که روح شما در زیر پوششی از آلودگی ها قرار گرفته است و به خاطر آن مشمول غضب خدا شده اید. «رِجْس» در لغت به معنای موجود پلید و ناپاک است، و به گفته «راغب» در «مفردات»، این پلیدی چهار گونه است: گاهی از نظر غریزه و طبع، گاهی از نظر فکر و عقل، گاهی از جهت شرع و گاهی از تمام جهات. و این که در بعضی از کلمات، «رجس» به معنای «گناه»، یا «شرک»، یا «بخل و حسد» و یا «اعتقاد باطل» و مانند آن تفسیر شده، در حقیقت بیان مصداق هایی از آن است، و گرنه مفهوم این کلمه، مفهومی عام و فراگیر است، و همه انواع پلیدی ها را ـ به حکم این که الف و لام در اینجا به اصطلاح «الف و لام جنس» است ـ شامل می شود.
پلید. راغب آن را شیی قذر و پلید گقته در مجمع از زجاج نقل شده که رجس نام هر کار تنفّر آور است اقرب و صحاح نیز آن را پلید گفته و از فراء نقل می‏کند که آن نظیر رجز است و شاید رجز و رجس یک چیزاند و سین به زاء بدل شده است. . اما آنان کخه در قلوبشان مرض است پلیدشان افزود. . . در قرآن مجید چیزها و کارهائی که با رجس توصیف شده به قرار زیر است: خمر، قمار، بت‏ها: از لام «مائده: 90)، میته، خون، گوشت خوک، (انعام:145). . رجوع شود به «اهل» به نظر می‏آید در آیه مصدر است گر جه مصدر آن را رجاسة گفته‏اند.
[ویکی فقه] رجس (ابهام زدایی). رجس ممکن است اشاره به اشخاص و شخصیت های ذیل باشد: • رجس (فقه)، از اصطلاحات به کار رفته در فقه به معنای هر چیز پلید• رجس (حدیث)، از اصطلاحات بکار رفته در علم حدیث بوده و از الفاظ ذمّ راوی
...
[ویکی فقه] رجس (حدیث). رجس، از اصطلاحات بکار رفته در علم حدیث بوده و از الفاظ ذمّ راوی می باشد.
یکی از الفاظ ذم اصطلاح "رجس" است که نشان دهنده ذم مؤکّد است.
مفید، محمد بن محمد، احکام النساء، ج۲، ص۲۹۴.
۱. ↑ مفید، محمد بن محمد، احکام النساء، ج۲، ص۲۹۴.۲. ↑ جدیدی نژاد، محمدرضا، معجم مصطلحات الرجال و الدرایه، ص۶۷.
پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «رجس»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۹/۱۹.
...
[ویکی فقه] رجس (فقه). به هر چیز پلیدی رجس اطلاق می شود که در ابوابی از فقه از انواع آن بحث شده است. رِجس پلید.
به هرچیز پلید و تنفرآور رجس اطلاق مى‏گردد؛ خواه پلیدى آن ظاهری باشد، همچون سگ و خوک، کردار زشت و گناه جوارحی و یا باطنى که از آن به پلیدی معنوی تعبیر مى‏شود، مانند شرک، کفر و پیامدهاى کردار ناشایست، همچون غضب، لعنت و عذاب.
المیزان ج۱۶، ص۳۱۲.
در قرآن کریم، رجس در هر دو نوع پلیدى به کار رفته است.
انعام/سوره ۶، آیه۱۲۵.
...

معنی کلمه رجس در ویکی واژه

پلیدی.
گناه.

جملاتی از کاربرد کلمه رجس

شنید این ماجرا و رام برجست به قتل تارکا از جان کمر بست
هم در آنگه صیت جیش مصطفی پاشا فتاد ملک گرجستان و شروان در کف اعدا فتاد
و روز سه‌شنبه غرّه صفر ملطّفه نایب برید هرات و بادغیس و غرجستان‌ رسید که «داود ترکمان با چهار هزار سوار ساخته از راه رباط رزن و غور و سیاه‌کوه قصد غزنین کرد، آنچه تازه گشت‌ بازنموده آمد، و حقیقت ایزد، تعالی، تواند دانست.» امیر سخت تنگ‌دل شد بدین خبر و وزیر را بخواند و گفت: هرگز ازین قوم راستی نیاید و دشمن دوست چون تواند بود با لشکر ساخته‌ ترا سوی هرات باید رفت تا ما سوی غزنین رویم، که بهیچ حال خانه خالی نتوان گذاشت. وزیر گفت:
کسی کز شاخ گل کوته شدش دست نچید از وی گلی هر چند برجست
یار از نظر چو مصرع برجسته می‌رود فرصت بدیهه‌جوست مرا می‌توان رساند
بگفت این و برجست زرینه بال ز سیصد رش افزون برافروخت یال
یک موزه فرهنگی در تفلیس گرجستان که بر روابط فرهنگی گرجستان و آذربایجان تمرکز دارد نیز به نام او نامگذاری شده‌است.
توبه در لای این سخن در جست این سخن را ببین، که کم خرجست
چکید از کوزه بر وی قطره آب نگار تشنه لب برجست از خواب
آخاتِلی (گرجی: ახატელი) یک روستا در شهرداری تلاوی در گرجستان است. این روستا در کنار رودخانه توردو واقع شده است.
باده اگر رجس بود یا حرام نیمه شعبان کندش مستحب
در زمان برجست ایاز نیک نام باز پس میرفت تا هفتاد گام