ربوبی. [ رَ بی ی / بی ] ( از ع ، ص نسبی ) نسبت به رب. ( المنجد ). منسوب الی رب علی غیر قیاس. ( ازآنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). خدایی. الهی.منسوب به رب بدون قیاس ، یا به ربوبیت و باء فتحه داده شده است چنانکه در بصری است. ( از اقرب الموارد ). - علم ربوبی ؛ علم خدایی.
معنی کلمه ربوبی در فرهنگ معین
(رُ ) [ ع . ] (ص نسب . ) خدایی ، الهی .
معنی کلمه ربوبی در فرهنگ عمید
ربانی، خدایی.
معنی کلمه ربوبی در فرهنگ فارسی
منسوب به رب، ربانی، خدایی ( صفت ) منسوب به رب خدایی الهی ربانی .
جملاتی از کاربرد کلمه ربوبی
و سؤال کردند از عبودیت گفت: مشاهده ربوبیت است.
هر که مرفوع درگاه ربوبیت است و مقبول شواهد الهیت، احدیت بنعت محبت او را در قباب عزّت بپروراند، او را از آن حال بحال میگرداند، و این مقام بآن مقام میرساند تا در جذبه حق افتد و از آن پس که رونده باشد ربوده گردد، آن گه هر چه در همه عمر خویش در حال روش رفته بود او را در حال کشتن باول قدم از آن در گذرانند که جذبة من الحق نوازی عمل الثقلین. آری چنانک خود بکس نماند کشش او بروش خلق هم نماند. ارباب روش را گویند امر و نهی نگه دارید، و امر و نهی را گویند که ارباب کشش را نگه دارید، که ایشان آنند که نسب آدم در عالم حقایق بایشان زنده است، و منهج صدق بثبات قدم ایشان معمور، در عالم حقایق ایشان را نزّاع القبائل خوانند، چنانک بلال از حبش و صهیب از روم و سلمان از پارس و اویس از قرن نیکو گفت آن جوانمرد که گفت:
چون الوهیت و ربوبیت پس عبودیت است و خلقیت
مهربان: صفت ربوبیت را گویند.
مصطفی ص گفت: القلوب اوانی اللَّه فی الارض فاحبّ الاوانی الی اللَّه اصفاها و ارقّها و اصلبها، گفت: دلهای عاشقان امت، جامهای شراب مهر ربوبیت است، هر دل که از مکوّنات صافیتر و بر مؤمنان رحیمتر، آن دل بحضرت عزت عزیزتر، زینهار تا عزیز داری و روی وی از کدورات هوا و شهوت نگاهداری، که آن لطیفه است ربّانی و نظر گاه سبحانی. مصطفی ص گفت: ان اللَّه لا ینظر الی صورکم و لا الی اعمالکم و لکن ینظر الی قلوبکم،.