ربوب. [ رَ ] ( ع اِ ) پسر زن مرد از شوهر دیگر. ( ناظم الاطباء ) ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). || شوهر مادر. ( از اقرب الموارد ). ربوب. [ رُ ] ( ع اِ ) ج ِ رُب . ( ناظم الاطباء ). ج ِ رُب ، شیره سطبر از هر ثمر بعدِ فشاردن آن. ( آنندراج ). رجوع به رُب شود. || ج ِ رَب . ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به رَب شود.
معنی کلمه ربوب در فرهنگ معین
(رُ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ رب .
معنی کلمه ربوب در فرهنگ فارسی
جمع رب ( اسم ) ۱ - خداوند صاحب مالک . ۲ - مخدوم . ۳ - خدا پروردگار جمع ارباب . پسر زن مرد از شوهر دیگر یا شوهر مادر
معنی کلمه ربوب در ویکی واژه
جِ رب.
جملاتی از کاربرد کلمه ربوب
وگفت: چون ربوبیت بر سرایر فرو آید جمله رسوم او محو گرداند و او را خراب بگذارد.
با توجه به الهیات دوازدهم، توحید متشکل از جنبههای مختلف، از جمله توحید از جوهر، صفات، خلقت، ربوبیت و یگانگی در عبادت.
یکی مربوب باشد زان دو نسبت که در اعیان ثابت داشت غیبت
قوله تعالی: قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَیَحْزُنُکَ الَّذِی یَقُولُونَ الآیة این آیت از روی اشارت مصطفی را صلی اللَّه علیه و سلم تشریفی و اکرامی است از درگاه ربوبیت، که از آن بزرگوارتر نیست، و از دور آدم تا منتهی عالم بیرون از وی کس را این منزلت ندادند، و این مرتبت ننهادند، که رب العزة میگوید تسکین دل وی را که: یا محمد! ما میدانیم که ازین بیحرمتان چه رنج بدل تو میرسد، و تو چون اندوهگنی از گفتار بیهوده ایشان! یا محمد! مپندار که من نمیبینم آنچه بر تو میرود، یا نمیشمارم آن نفسهای درد آمیغ که از تو میبرآید، یا آن شربتهای زهرآمیغ که هر ساعت بر طلب رضاء ما نوش میکنی.
و گفت: عقل آلت عبودیت است نه اشراف بر ربوبیت.
قُلْ لِمَنْ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ سائلهم یا محمد! هل فی الدار دیار؟ و هل للکون فی التحقیق عند الحق مقدار؟ فان بقوا عن جواب یشفی، فقل اللَّه فی الربوبیة یکفی. خدا و بس، دیگر همه هوس، الهی! نه از کس بتو، نه از تو بکس، همه از تو بتو، همه توی و بس. سبحان اللَّه! جهانی پر از چیز و پر از کس! همه بیکبار براندازد در یک نفس! مرا صد دیده در نظاره این کار نه بس.
لیک الوهیت و ربوبیت بی مقید کجا دهد صورت؟
رفتار سهروردی خالی از غرابت نبوده است چنانکه در عین کنارهگیری از خلق و خلوت گزینی، اهل بحث و مناظره و جدل بوده است و شاید اگر این میل در او نبود ناگزیر از افشای سر ربوبیت نمیشد و تعصب قشریان را برنمیانگیخت و جان خویش بر سر این کار نمینهاد.
و سؤال کردند از عبودیت گفت: مشاهده ربوبیت است.
رب و مربوب خویش می جوید نعمتاللّه سخن چنین گوید
در بسیاری از ادیان و فرهنگهایی که در آنها قربانی کردن از جمله آیینهای اصلی بوده، آتش نماد پاکی، پالایندگی یا ربوبیت است. البته در آیین مسیحیت آتش دوزخ از دیرباز در مقابل نور خدا و آسمانها قرار داشتهاست. در قرآن از آتش جهنم و عذاب آتش یاد شدهاست و شیطان و جن از آتش بدون دود آفریده شدهاست.[نیازمند منبع]
مودودی اصل و جوهر الوهیت را سلطه میداند. او تعاریف مشابهی از ربوبیت، عبادت و دین ارایه میدهد که مبتنی بر روابط سلطهآمیز میان خداوند و بندگانش است.