رای گرفتن
معنی کلمه رای گرفتن در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه رای گرفتن
یلینک دهمین زنی بود که جایزه نوبل ادبیات را از آن خود کرد. او هنگام اعلام خبر برنده شدنش گفت نمیتواند برای گرفتن این جایزه به سوئد برود.
برای گرفتن مخوان ترّهات اجل گیردت به که گیری حیات
به خاطر سرعتی که زبان مورچهخورک برای گرفتن مورچه و موریانه دارد به این خانواده تندزبانان گقتهاند.
در زمان تورنومنت شائو کان، اسکورپیون مقابل برادر جوانتر ساب-زیرو یعنی کوآی لیانگ قرار گرفت، کسی که برای گرفتن انتقام برادرش آمده بود. ساب-زیروی جوان بر اسکوریپون غلبه کرد اما قبل از این که بتواند او را بکشد با هجوم سایبورگها به ساب-زیرو(کوآی لیانگ) ، اسکورپیون فرصتی برای فرار کردن پیدا کرد.
جدا از ورزش حرفهای، دولتها نیز در رقابت شدیدی برای گرفتن حق میزبانی مسابقات مهم ورزشی، به ویژه المپیک تابستانی و جام جهانی فیفا شرکت میکنند که معمولاً یکی از پیشنیازهای دریافت میزبانی، داشتن ورزشگاههای جدید است.
این و امثال این روشن است که همه کس بشناسد، اما در آفتاب بسیار حکمتهاست بیرون این که هرکسی نشناسد، و بر آسمان ستاره بسیار است که هرکسی نداند که حکمت آفرینش آن چیست، چنان که هرکسی بداند از اعضای خویش که دست برای گرفتن است و پای برای رفتن و چشم برای دیدن. و باشد که نداند که جگر و سپرز برای چیست و نداند که چشم از ده طبقه آفریده اند. پس این حکمتها بعضی باریکتر بود که جز خواص آن را ندانند و شرح این دراز بود.
ساختن بزم سور رای گرفتن به زور دوستی اندر حضور دشمنی اندر غیاب
بر طبق اصل ۱۳۳ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، رییسجمهور موظف است وزیران پیشنهادی کابینهاش را برای گرفتن رای اعتماد به مجلس شورای اسلامی معرفی کند. بنابراین لزوم شروع فعالیت یک وزیر منوط به تایید از جانب رئیسجمهور ایران و مجلس شورای اسلامی است. مطابق بند «ه» ماده ۱۱۷ آئیننامه مجلس، وزرا در صورتی از مجلس رای اعتماد کسب میکنند که بتوانند رای اکثریت مطلق نمایندگان یعنی نصف به علاوه یک را به دست آورند.
بجستند بر دشت و باغ و سرای گرفتند بر هر سوی رهنمای