راحت باش
معنی کلمه راحت باش در فرهنگ معین
معنی کلمه راحت باش در فرهنگ فارسی
معنی کلمه راحت باش در دانشنامه آزاد فارسی
معنی کلمه راحت باش در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه راحت باش
چون مگس چند طلبکار جراحت باشی؟ دیده از عیب خلایق به هنر باید داشت
مرو شو لوح قانون تا نخواند مر ترا قاضی مکن انگشت در سوراخ و راحت باش از عقرب
اگر خواهی نبینی رنج بسیار به اندک مایه راحت باش خرسند
عید خون گیر، پنج روز از سال سیصد و شصت روز، راحت باش
مشک را نفس خویش چه راحت باشد کش همی باجگر سوخته همتا دارد
و حقیقت آن بود که هیچ کس بوی مسلمانی نشنود تا خود را فراموش نکند. بلکه راحت دنیا نیز نیابد. یکی از بزرگان گفت، «خواهی بوی بهشت بشنوی خود را از همه بشری فروتر دار». و اگر کسی را دیدار دهند اندر درون دل آن دو متکبر که فراهم رسند، بیند که اندر هیچ مزبله آن کند و فضیحت نباشد که اندر دل ایشان باشد که باطن ایشان به صورت سگان شده بود و ظاهر خود اندر یکدیگر همی آرایند چون زنان و آن انس که مسلمانان را باشد از مجالست یکدیگر، هرگز متکبران را نباشد، بلکه هرکه را بینی راحت آن وقت یابی که همگی تو اندر وی برسد و همه تعظیم وی گردد تا دویمی برخیزد و یکی پدید آید، ولی مانده تو نمانی یا وی اندر تو برسد و تو نمانی، وی نماند. و یا هردو اندر حق برسیده باشید و به خود التفات نکنید و کمال این بود. و از این یگانگی کمال راحت باشد و برجمله تا دویمی همی بود راحت ممکن نباشد و راحت اندر وحدانیت و یگانگی بود. این است حقیقت کبر و آفت آن.
هم در مقدونیه و هم در بوسنی و هرزگوین، اکثریت مالکانی که زمینهای خود را از دست دادند مسلمان بودند در حالی که اکثر مستاجران سابق آنها که زمین را دریافت کردند مسیحی بودند و در هر دو مکان اصلاحات ارضی به عنوان حمله به قدرت سیاسی و اقتصادی تلقی میشد. اعیان مسلمان در کرواسی، اسلوونی و وویودینا، اکثریت مالکانی که زمین خود را از دست دادند، اشراف اتریشی یا مجارستانی بودند که معمولاً در آن مکانها سکونت نداشتند، به این معنی که هر قدر هم که ممکن بود از دست دادن زمین خود ناراحت باشند، این گونه نبود. از پیامدهای سیاسی آن در مقدونیه و بوسنی که زمینداران مسلمان آلبانیایی و بوسنیایی در آن زندگی میکردند، داشت.
داوود طایی را گفتند، «اگر محاسن به شانه کنی چه باشد؟» گفت، «آنگاه فارغ مردی باشم که بدین پردازم». اویس قرنی قسمت کرده بودی شب را. گفتی امشب شب رکوع است و در یک رکوع به سر آوردی. و گفتی امشب شب سجود است در یک سجده به روز آوردی. و عتبه الغلام هیچ طعام و شراب نخوردی از جهد بسیار. مادر وی را بگفت که با خویشتن رفق کن. گفت، «رفق خویش می جویم. روزی چند اندک رنج کشم، جاوید در راحت باشم».
وین تعدی است بر حقوق بشر از پی دفع این جراحت باش
سهل است، بیا این بار بنا را بر انصاف بگذار، قلب خود را صاف کن و با خدای خود راحت باش و با پادشاه خود راست. برو و بندگان خدا و رعیتهای پادشاه را که سپرده تو باشد خوب راه ببر. درد عاجز را خود برس، حرف عارض را خود بپرس. نوکر هر چه امین باشد از آقای نوکر امین تر نیست؛ چه لازم که رأی خود را در رأی نوکر و چاکر مستهلک سازی وخود بالمره عاطل و مستدرک باشی، خواه قائم مقام باشد و خواه میرزا محمدعلی ومیرزا تقی یا دیگران که همگی آمر وناهی بودند و جملگی خاطر و ساهی شدند. هر گاه وسعت ظرف شان در خور پاسبانی ملکی و پاسداری خلقی بود خدا آنها را نوکر و محکوم نمیکرد و پادشاه آنها را والی میساخت. این نصایح مشفقانه و اوامر ملوکانه را وسیله نجات دارین بدار و بزودی مصالحه را بگذاران، زیاده بر این طول مده؛ حکم همان است که کردهایم وپول همین است که داده ایم، اگر صلح میجویند حاضر و آمادهایم، و اگر جنگ میخواهند تاهمه جا ایستادهایم.
چه راحت باشدش هیچ از جوانی کسی را کش نباشد غمگُساری