راتب

معنی کلمه راتب در لغت نامه دهخدا

راتب. [ ت ِ ] ( ع ص ، اِ ) ثابت و برجای. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). || روزمره : عیش راتب ؛ دائم ثابت و الراتب عند المحدثین : ما یقدم مکافاة لمن هو فی منصب او خدمة؛ یعنی راتب در نزد محدثین آن چیزی است که بکسی که دارای منصبی است یا خدمتی انجام میدهد تقدیم شود. ج ، رواتب. ( از المنجد ) :
رهاورد موری فرستد به پیل
دهد پشه را راتب جبرئیل.نظامی.گر نروی در جگرت خون نهند
راتبت از صومعه بیرون نهند.نظامی.آرزوی من استطلاق راتبی باشد مرتب روز بروز بر من از الوان موائد مطبخ خاص بقدر کفایت. ( ترجمه محاسن اصفهانی ).
|| رزق و نفقه معلوم. ( شعوری ج 2 ص 3 ) :
این سخن بشنو مکن هرگز جدل
هرکسی را هست راتب از ازل.میرنظمی ( از شعوری ج 2 ورق 3 ).

معنی کلمه راتب در فرهنگ معین

(تِ ) [ ع . ] (ص . ) دایم ، برقرار.
(تِ ) [ ع . ] (اِ. ) جیره ، مستمری .

معنی کلمه راتب در فرهنگ عمید

وظیفه، مستمری، جیره.

معنی کلمه راتب در فرهنگ فارسی

دائم، ثابت، برقرار، وظیفه، مستمری، جیره
۱ - ( صفت ) دایم برقرار. ۲ - ( اسم ) وظیفه مستمری راتبه مواجب جمع رواتب .

معنی کلمه راتب در ویکی واژه

دایم، برقرار.
جیره، مستم

جملاتی از کاربرد کلمه راتب

همچنین میرزا علی قاضی تأثیر بسیاری بر روش عرفانی و کسب مراتب معنوی او گذاشت. سید علی قاضی نیز او را «فاضل گیلانی» خطاب می‌کرد.
دل او را کند نژند و سیاه راتب هفته و وظیفهٔ ماه
درجه نظامی یا درجه‌بندی نظامی، سامانه‌ای منظم برای تشخیص سلسله مراتب در نیروهای مسلح یا نهادهایی است که توسط نظام سازماندهی می‌شوند. معمولاً یونیفرم و علائم نصب‌شده بر روی آن نشانگر درجهٔ یکدرجه‌بندی نظامی در طول عملیات‌ها و در زمینه‌های پشتیبانی، فرماندهی و هماهنگی پی برده بودند. با گذشت زمان عملیات‌های نظامی بزرگتر و پیچیده‌تر شدند که این موضوع باعث شد تا سامانه‌های درجه‌بندی نیز به نسبت پیچیده‌تر گردند.
هم اسماء را بود اعلی مراتب به لا تعلواعلیها شد مناسب
این آتش به‌مراتب از نظر تهیه آسانتر از آتش بهرام است و به همین منظور بیشتر برپا می‌شود. برای تهیه این آتش تنها چهار منبع کافی است اما مراسم حمل آن تقریباً شبیه مراسم مربوط به آتش وهرام است.
برسانم باوج علیین در عروج مراتب امکان
یک فصل را نیز به بال اختصاص داده‌ام، و نشان داده‌ام که این دو به چه سادگی توانسته‌اند آهسته (وحتی شاید نه چندان آهسته) این مراتب صعودی را بپیمایند. در اینجا این موضوع را ختم می‌کنم.»
امر خلق است و خلق امر آنجا از مراتب شد آن و این پیدا
و گفت: مراتب سخاوت سه قسمست سخاوت وجود و ایثار هر که حق را بر نفس خود بر گزیند صاحب جود است و هرکه حق را بر جان خود برگزیند صاحب ایثار است.
مراتب گرچه ز اسماء مختلف شد ولی بر وصف وحدت متصف شد
پس به ترتیب مراتب زان صور شد همه ذرات اکوان جلوه گر
این ساسانیان بودند که برای نخستین بار از سیستم درجه‌بندی در سلسله مراتب نظامی استفاده کردند.
ناز که گویمش مکن، کی غم جان من خورد آنکه دمی هزار جان راتب ناز می دهد
از قضا یکشب برای امتحان نامدش آن راتبه زان شارسان