رائي

معنی کلمه رائي در فرهنگ معین

[ ع . ] (اِفا. ) بیننده ، مق . مرئی ، دیده شده .

معنی کلمه رائي در فرهنگ فارسی

( اسم ) بیننده مقابل مرئی دیده شده
( اسم ) ۱ - اندیشه فکر . ۲ - تدبیر . ۳ - عقیده اعتقاد . ۴ - شور مشورت . ۵ - قصد عزم . ۶ - جولان خاطر است در مقدماتی که امید میرود که منتج به نتیجه گردد . ۷ - نظر حاکم درباره مدعی و مدعی علیه حکم . ۸ - نظر قاضی در تفسیر قانون . یا اصحاب قیاس اصحاب قیاس پیروان ابو حنیفه جمع آرائ .

معنی کلمه رائي در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] رائی (اسم الله). این صفحه مدخلی از فرهنگ قرآن است
این صفت فعل خداوند به معنای دیدن و دانستن و نشان دادن است و 35 بار در قرآن آمده است:
«قَد نَری تَقَلُّبَ وجهِکَ فِی السَّماءِ...». (سوره بقره(2)/144)
فرهنگ قرآن، جلد 14، صفحه 360.

معنی کلمه رائي در ویکی واژه

بیننده ؛ م
مرئی، دیده شده.

جملاتی از کاربرد کلمه رائي

شهروندان عرب اسرائیل (به عربی: المواطنون العرب في إسرائيل) (به عبری: ערבים אזרחי ישראל) یا عرب اسرائیلی، یا فلسطینی شهروند اسرائیل (به عربی: العرب الإسرائيليين) اصطلاحی است که در مورد فلسطینیان ساکن خاک اصلی اسرائیل (یعنی غیر از کرانه باختری رود اردن و نوار غزه و بلندی‌های جولان) به کار می‌رود. به این دسته از فلسطینیان، عرب‌های ۴۸ یا فلسطینیهای ۴۸ نیز گفته می‌شود که اشاره به جنگ ۱۹۴۸ میان اعراب و اسرائیل دارد. اعراب اسرائیل ۱۹٫۷ درصد جمعیت اسرائیل را تشکیل می‌دهند.