ذریه
معنی کلمه ذریه در فرهنگ عمید
۲. نسل.
۳. فرزندان.
معنی کلمه ذریه در فرهنگ فارسی
معنی کلمه ذریه در فرهنگ اسم ها
معنی: فرزند، نسل، فرزندان
معنی کلمه ذریه در دانشنامه اسلامی
معنی عَقِبِهِ: ذریه و فرزندانش ( در عبارت "جَعَلَهَا کَلِمَةً بَاقِیَةً فِی عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ ")
معنی ذُرِّیَّاتِنَا: نسلها یمان (ذریة در اصل به معنای فرزندان خردسال است ، ولی در استعمالهای متعارف در خردسالان و بزرگسالان هر دو استعمال میشود ، هم در یک نفر به کار میرود ، و هم در چند نفر ، ولی اصلش به معنای چند نفر است )
معنی ذُرِّیَّاتِهِمْ: نسلشان (ذریة در اصل به معنای فرزندان خردسال است ، ولی در استعمالهای متعارف در خردسالان و بزرگسالان هر دو استعمال میشود ، هم در یک نفر به کار میرود ، و هم در چند نفر ، ولی اصلش به معنای چند نفر است )
معنی ذُرِّیَّتِنَا: نسلمان (ذریة در اصل به معنای فرزندان خردسال است ، ولی در استعمالهای متعارف در خردسالان و بزرگسالان هر دو استعمال میشود ، هم در یک نفر به کار میرود ، و هم در چند نفر ، ولی اصلش به معنای چند نفر است )
معنی ذُرِّیَّتِهِ: نسلش (ذریة در اصل به معنای فرزندان خردسال است ، ولی در استعمالهای متعارف در خردسالان و بزرگسالان هر دو استعمال میشود ، هم در یک نفر به کار میرود ، و هم در چند نفر ، ولی اصلش به معنای چند نفر است )
معنی ذُرِّیَّتُهُم: نسلشان (ذریة در اصل به معنای فرزندان خردسال است ، ولی در استعمالهای متعارف در خردسالان و بزرگسالان هر دو استعمال میشود ، هم در یک نفر به کار میرود ، و هم در چند نفر ، ولی اصلش به معنای چند نفر است )
معنی ذُرِّیَّتِهِمَا: نسل آن دو(ذریة در اصل به معنای فرزندان خردسال است ، ولی در استعمالهای متعارف در خردسالان و بزرگسالان هر دو استعمال میشود ، هم در یک نفر به کار میرود ، و هم در چند نفر ، ولی اصلش به معنای چند نفر است )
معنی ذُرِّیَّتِی: نسل من(ذریة در اصل به معنای فرزندان خردسال است ، ولی در استعمالهای متعارف در خردسالان و بزرگسالان هر دو استعمال میشود ، هم در یک نفر به کار میرود ، و هم در چند نفر ، ولی اصلش به معنای چند نفر است )
معنی مَا أَلَتْنَاهُم: چیزی از آنان نمی کاهیم کلمه ألتناهم از ماده لوت است که به معنای نقص است ، ماضی ثلاثی مجردش لات و باب افعالش ألات میشود ، پس معنای ما التناهم در عبارت "وَﭐلَّذِینَ ءَامَنُواْ وَﭐتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُم بِإِیمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ ...
ریشه کلمه:
ذرر (۳۸ بار)یی (۴۰ بار)
«ذُرِّیَّة» چنان که دانشمندان لغت گفته اند، در اصل به معنای «فرزندان کوچک و کم سن و سال» است. ولی غالباً به همه فرزندان گفته می شود، گاهی به معنای مفرد و گاهی به معنای جمع استعمال می گردد اما در اصل، معنای جمعی دارد. درباره ریشه اصلی این لغت احتمالات متعددی داده شده است: بعضی آن را از «ذَرْء» (بر وزن زرع) به معنای آفرینش می دانند بنابراین مفهوم اصلی «ذُرِّیَّة» با مفهوم مخلوق و آفریده شده برابر است. و بعضی آن را از «ذَرّ» (بر وزن شرّ) که به معنای موجودات بسیار کوچک همانند ذرات غبار و مورچه های بسیار ریز می باشد دانسته اند، از این نظر که فرزندان انسان نیز در ابتدا از نطفه بسیار کوچکی آغاز حیات می کنند. سومین احتمال که درباره آن داده شده، این است که از مادّه «ذَرْو» (بر وزن مرو) به معنای پراکنده ساختن گرفته شده و این که فرزندان انسان را ذریّه گفته اند به خاطر آن است که آنها پس از تولید مثل، به هر سو در روی زمین پراکنده می شوند.
فرزند. نسل. در مجمع ذیل آیه 124 بقره میگوید: ذّرّیه و نسل و ولد نظیر هماند و در اصل آن چهار مذهب است ذرء، ذرو، ذری. در ا قرب الموارد میگوید: ذریّه که بضم و فتح و کسر ذال خوانده میشود به معنی نسل است و اصل آن ذرّیئه بوده همزه را بیاء قلب و در هم ادغام کردهاند جمع آن ذّرّیات و ذراری است. . در صحاح میگویند: ذرء به معنی آفریدن است و بنسل جن و انس از همین جهت ذریّه گفتهاند. قاموس نیز آنرا نسل گفته اعم از نسل انس یا جن. به عقیده راغب ذریّه در واحد و جمع بکار میرود و اصل آن جمع است. در اینصورت باید گفت:ذرّیّات و ذراری جمع بجمعاند. ولی از اقراب نقل شده که ذریّه مفرد است. پروردگارا از جانب خودت برای من نسل و فرزند پاکی عطا فرما. از ذرّیه در اینجا جنس اراده شده لذا وصفش جمع آمده است همچنین در آیه و در آیات دیگر نیز چنین است. در اینجا لازم است چند آیه را بررسی کنیم: 1- . ضمیر «ذّرِیَّتِهِ» در ظاهر به ابراهیم عاید است زیرا جمله «وَ نُوحاً هَدَیْنا مِن قَبْلُ» معترضه میباشد و اگر کسی اصرار کند که به نوح عاید است باز به آنچه خواهیم گفت ضروری ندارد. در این آیات عیسی فرزند ابراهیم خوانده شده است باآنکه پدر نداشت و از جانب مادر به ابراهیم متصل است نتیجه آنکه فرزند دختر ذریه شخص است و فرزند حضرت زهرا «علیهم السلام» فرزندان رسول خدا «صلی اللّه علیه و آله»اند. بنی امیّه و بنی عباس از اینکه به حسنین و سایر ائمه «علیهم السلام» ابن رسول اللّه گفته شود ناراحت بودند و اصرار داشتند چنین خطابی به آنان «علیه السلام» نشود بلکه ابن علی گفته شود. نقل است که حجاج بن یوسف لعنه اللّه یحیی بن معمّر را خواست و گفت شنیدهام میگویی حسن و حسین از ذریّه پیغبراند و این مطلب را در قرآن پیدا میکنی من کتاب خدا را از اوّل تا آخر خواندم همچو چیزی نیافتم؟! یحیی گفت: آیا سوره انعام را نمیخوانی؟ «وَ مِنْ ذُرِّیَتِهِ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ» تا رسید به «یَحْیی وَ عیسی» گفت آیا عیسی از فرزندان ابراهیم نیست با آنکه پدر نداشت؟ حجّاج گفت: راست گفتی. (تفسیر عیاشی ذیل آیه فوق). معاویه روزی به غلام خودش ذکوان گفت: اگر بحسن و حسین نامه نوشتی ابن رسول اللّه ننویس زیرا آنها پسران علی هستند. ذکوان اظهار اطاعت کرد. روزی معاویه باو دستور داد نام فرزندان او را نوشته و پیش وی بیاورد، ذکوان نامهای پسران و دختران وپسر زادگان معاویه را نوشت و حاضر کرد ولی از نوادههای دختری او نامی نبورد. معاویه گفت: چرا عدهای از فرزندان مرا ننوشتهای؟ ذکوان گفت: مرا غیر از اینها فرزندان دیگری داری؟ گفت مگر دختر زادگانم فرزندان من نیستند؟ ذکوان فرست را مغتنم شمرده گفت: چگونه پسران دختر پیغمبر پسران او نیستند ولی فرزندان دختر تو فرزند تواند؟ معاویه در پاسخ وا ماند و گفت: در جای دیگر اظهار نکن (کشف الغّمه ص 164). از این دو مطلب روشن میشودکه بنی امیّه از این جریان بسیار ناراحت بودهاند. حسن بن شعبه رحمه اللّه در تحف العقول ضمن گفتگوی هدف موسی بن جعفر «علیه السلام» با هارون عباسی نقل میکند که هارون به آن حضرت گفت: چرا به علی نسبت داده نمیشوید با آن که پدر شماست و به رسول خدا نسبت داده میشوید با آنکه جدّ شماست؟ حضرت فرمود: خدا عیسی بن مریم را به خلیل خود ابراهیم نسبت داده به وسیله مادرش مریم که بشری به او دست نزد و آنگاه آیات فوق را قرائت فرمودند...) نگارنده این مطلب را بطور مشروح در کتاب شخصیت حضرت مجتبی «علیه السلام» ص 156 - 162 نوشتهام طالبین به آن جا رجوع کنند و علّامه امینی رحمه اللّه در الغدیر ج 7 ص 121 - 129 ط2 آنرا بطور مفّصل عنوان نموده است. 2 - از این آیه روشن میشود که ابلیس هم نسل و فرزندان دارد ولی کیفیت این زاد و ولد برای ما مجهول است. 3 - در این آیه ذّریّه به اصحاب نوح نیز شامل است زیرا در سوره شعراءِ آمده تفصیل این مطلب در (اهل) گذشت. 4 - . ظاهر آن است که «ذُرِّیَّتَهُمْ» مفعول «اَ خَذَ» است. یعنی یاد کن زمانی را که پروردگارت نسل آدمیان را از بنی آدم یعنی از پشت آنها گرفت و آنها رابرخودشان نشان داد و گواه گرفت که آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند بلی گواهی دادیم این عمل برای آن بود که روز قیامت نگویند ما از این غافل بودیم و یا بگویند پدران ما مشرک بودند و ما نسل آنها بودیم و به پیروی از آنها مشرک شدیم چرا ما را بکار آنها هلاک میگردانی؟ فکر میکنم مراد از این دو آیه آن است که خداوند بشر از این حین گرفته شدن از صلب پدر طوری آفریده که توحید را فطری او کرده است و آن گواه بودن شخص بر خویش و اقرار ذاتی بر توحید است و اشهاد و الست بربّکم و گواهی آنها همه بر سبیل فطرت و تکوین است نه ظاهری و عادی. و ظرف اشهاد این دنیا است از وقت جدا شدن از صلب پدر تا وقت مردن. و در نتیجه شخص روز قیامت نمیتواند بگوید من توحیدد را درک نکردم و نمیتواند بگوید، در شرک از پدران پیروی نمودم. زیرا فطرت او راهنمای اوست. . در این صورت آیه شریفه راجع به عالم ذّر نقل شده شاید مراد از آنها عالم سلّولهاست که در پشت پدراناند و خدا در حین اخذ آنها در حین وارد کردن به رحم مادر از آنها گواهی گرفت. و اگر این حقیقت ثابت شود که خداوند تمام بنی آدم را بصورت ذرات ریز از وجود آدم اولی بیرون آورد و از آنها توحید گواهی خواست و آنها گواهی دادن، این مطلب از ظاهر آیه فهمیده نمیشود. سید مرتضی علمالهدی (ره) در امالی خود مجلس 3 بر کسانی که آیه را حمل بر ذّر کردهاند سخت حمله کرده و میگوید: بعضی بی بصیرت و نافرزانه پینداشته که تأویل آیه آن است: خداوند همه اولاد آدم «علیه السلام» را از پشت او خارج کرد و آنها بصورت ذرّات بودند معرفت خود را بر آنها مقرر فرمود و آنها را بر نفس خویش گواه گرفت. این تأویل را عقل باطل و محال میداند ظاهر قرآن نیز بر خلاف آن شهادت میدهد زیراخدا فرمود «مِنْ بَنی آدَمَ» نه فرمود از آدم و فرمود «مِنْ ظُهُورِ هِم» از پشت آنها نه از پشت آدم و فرمود «ذَرِّیَّتَهُمْ» فرزندان آنها را نه فرزندان آدم را بعد فرمود: تا روز قیامت نگویید غافل بودیم و نگویید پدران ما مشرک بودند و ما از آنها پیروی کردیم این دلیل است که آیه شامل فرزندان صلبی آدم «علیه السلام» نیست بلکه شامل کسانی است که پدران مشرک داشتهاند. المیزان پس از نقل اقوال و اجوبه بسیار عقیده دارد که نشأه فعلی انسان مسبوق است به نشأه انسانی دیگر که عیناً نظیر این نشأه است ولی در آن افراد انسان از خدای خود پوشیده نیستند و با مشاهده خویش وحدانیّت خدا را در ربوبیتش میبینند از طریق استدلال بلکه از این حیث که از ربوبیت خدا قطع نیستند و آنرا مفقود نمیکنند به ربوبیت و حق دیگر اقرار مینمایند نا پاکی شرک و آلودگیهای گناهان از احکام آن نشأه... آن وقت فرموده ایرادهائی که بر قول مثبتین عالم ذرّ وارد شده بر این قول وارد نیست. ولی اثبات این مطلب مشکل است مخصوصاً با ملاحظه آیه بعدی که غرض از اشهاد را بیان میکند. نا گفته نماند روایات عالم ذرّ که در کتب شیعه و اهل سنّت نقل شده نوبت خود زیاد است و خدا بحقیقت امر داناست. 5- . در تفسیر المیزان میگوید علت نسبت حمل بر ذرّیّة بر انگیختن شفقت و رحمت است طبرسی ذریّة را در آیه بر معنای فاعلی و پدران و اجداد گرفته زیرا ذرء به معنی خلق است و اولاد از پدران خلق میشوند و فلک مشحون را کشتی نوح فرموده است ولی آیه سوم با آن جور در نمیآید و در آن صورت میفرمود «لَوْ نَشاءُ لَاَغْرَقناهُم» یعنی اگر میخواستیم آنها را در کشتی نوح غرق میکردیم. صاحب کتاب تجسم عمل آقای محمد امین رضوی احتمال دادهاند که مراد از فلک مشحون رحم مادر و از ذریه فرزندان است که در آن حمل میشوند در این صورت باید گفت: لام الفلک برای عهد است و اشاره برحم، که فلک بخصوصی است. ناگفته نماند اگر فلک در آیه شریفه نکره میآمد احتمال ایشان قویتر میشد زیرا که رحم کشتی مخصوصی است ولی اطلاق الفلک برحم در استعمال عرب ظاهراً یافته نیست. ز مخشری میگوید ذریّه مردم را که حملشان بر آنها اهمیت داشت در کشتی حمل کردیم این سخن از اقوال دیگر قوی بنظر میرسد. 6- . مراد از ذریّه ظاهراً کودکان نیستند زیرا اتبّاع با ایمان در صورتی است که عاقل و مکلّف و بزرگ باشند در این صورت ذریّه لاحق شده به پدران، خودشان نیز ذَریّه و نسل خواهند داشت ظاهراً مراد از الحاق ذرّیّه الحاق در مغفرت و در بهشت رفتن است و ظاهر آن است که ذّریّة از لحاظ مقام و عمل از پدران کمتراند و در درجه دوم قرار گرفتهاند ولی خداوند بالطف خود آنها را به مقام پدران میرساند آیات زیر مطلب را روشن میکند که ملائکه درباره مؤمنان واقعی به خدا میگویند: ، این که اول به مؤمنان دعا شده و سپس آباء و ازواج و ذرّیات آمده است که آنها در رتبه اول نیستند. 7- ، در این آیه ذریه بطور تغلیب بر زن نیز شامل است زیرا حضرت ابراهیم «علیه السلام» فرزندش اسماعیل و زنش هاجر را در بیابان مکه اسکان داد. و این دعا را خواند.
معنی کلمه ذریه در ویکی واژه
نسل فرزندان.
ذراری و ذریات.
جملاتی از کاربرد کلمه ذریه
شاه تخت ارتضا یعنی سمی مرتضی سبط جعفر اشرف ذریه موسیالرضا
جز حیدر و ذریه او نیست پناهی غیر از علی و آل علی راهبری نیست
وهب مُنَّبِه گوید اندر بعضی از کتابها است که خداوند عَزَّوَجَلَّ گفت من ذریه آدم بر مثال ذرّۀ از پشت آدم بیرون آوردم هیچ دل ندیدم با من متواضع تر از دل موسی، بدان سبب ویرا برگزیدم و با او سخن گفتم.
دیاله یکی از حاصلخیزترین استانهای عراق از حیث کشاورزی، باغها و نخلستانها است و تعدادی از میادین مهم نفتی مثل منطقه «نفتخانه» در آن واقع شده و علاوه بر اینها، «خسروی» (منذریه) قدیمیترین گذرگاه مرزی رسمی بین ایران و عراق است.
ای فلک اف بر تو بادا چون ز داس کینه کندی ریشهٔ ذریهٔ پیغمبر آخر زمان را
ابوذریه، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان جیرفت در استان کرمان ایران است.
آذریها گرچه در حفظ هویت زبانی و فرهنگی خاص خود کوشا بودهاند ولی به دلیل همزیستی با مردم گرجی تأثیراتی از آنان نیز گرفتهاند. آذریهای گرجستان به زبان ترکی آذری به عنوان زبان نخست مینگرند و غالب آذریهای روستاهای استان کاختی و کومو کارتلی توانایی صحبت کردن به زبان گرجی را ندارند. با توجه به سرشماری سال ۲۰۰۲، تنها ۴۳۰۲۴ از ۲۸۴۷۶۱ آذری گرجستان قادر به تکلم به زبان گرجی هستند. در بین عموم مردم زبان روسی عنوان محبوبترین زبان دوم را با ۷۵٬۲۰۷ گویشور در بین آذریهای گرجستان دارا میباشد.
محمد بن عبدالله میگوید: «اکرام کنید خوبان ذریه مرا از براى خدا و بدان ایشان را براى من» که بازنویسی آن به زبان سادهتر یعنی: خوبیهای اولاد من را بخاطر خدا احترام کنید؛ و اگر بد بودند، بخاطر من احترام کنید!
ابوذریه (رودبار جنوب)، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان رودبار جنوب در استان کرمان ایران است.
کرد قطع دست ذریه بتول گفت هان برعم من خواهی گزند
چو داخل گشت آن مجموعه اخلاق شایسته بخلد از پیروی حیدر و ذریه حیدر
آذریها ادعا میکنند که تا ۱۸۲۸م هیچ ارمنی ای درقفقاز جنوبی نمیزیسته و این ارتش روسیه بوده که آنها را با خود از ایران و ترکیه به این ناحیه آورده و در آنجا مستقر کردهاست.
نقل قول از برخی پژوهشگران در اکثر ایلات و طوایف بزرگ ایران ازجمله ایلات لر و قشقایی به فرزندان رؤسای طایفه یا تیره، اولاد میگفتهاند. در ساختار اجتماعی ایل چگنی طایفه اولاد احمدبیگ نیز جزو طوایف اصیل و معتبر میباشند، گاهی از این طایفه به اختصار "اولاد چگنی" یاد شدهاست، اولاد در فرهنگ لغت به معنی: آل، احفاد، اخلاف، اسباط، ذریه، زادگان، زاده، فرزندان، نتیجه، نسب و ولد است که برابر پارسی آن زادگان و فرزندان میشود؛ بنابراین اولاد احمدبیگ به معنی فرزندان احمدبیگ یکی از طایفههای نیرومند ایل چگنی و قوم لر است.
و از حضرت رسالت پناهی صلی الله علیه و آله و سلم مروی است که «شفاعت من ثابت است از برای هر که اعانت کند ذریه مرا به دست، یا زبان، یا با مال خود» و فرمود: «چهار نفر را من شفاعت خواهم نمود در روز قیامت، اگر چه به قدر گناه تمام اهل دنیا را آورده باشند: یکی آنکه اکرام کند ذریه مرا دوم: آنکه حاجت ایشان را برآورد سیم: آنکه سعی نماید از برای ایشان در وقتی که مضطر باشند چهارم: آنکه به دل و زبان، با ایشان دوستی و محبت کند» و فرمود: «اکرام کنید خوبان ذریه مرا از برای خدا و بدان ایشان را از برای من» و احادیث در فضیلت سادات، و اجر اکرام و تعظیم ایشان بی نهایت است و آنچه مذکور شد از برای اهل ایمان کافی است.
فرمان آمد که ای پاکان مملکت! و ای نقطهای عصمت! ای آدم! و ای نوح! ای ابراهیم! و اسحاق و یعقوب! که عزّت قرآن بهدایت و نبوّت شما گواهی میدهد که: کُلًّا هَدَیْنا وَ نُوحاً هَدَیْنا مِنْ قَبْلُ. ای شما که ذریه نوحاید: داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون، که جلال قرآن شما را مینوازد که: وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ. ای زکریا و یحیی و عیسی و الیاس! که از آن درگاه بینهایت خلعت صلاحیت و پیروزی یافتید که «کُلٌّ مِنَ الصَّالِحِینَ». ای اسماعیل! و ای یسع! و ای یونس و لوط! که بر جهانیان دست شرف بردید باین توقیع فضل که بر منشور نبوّت شما زدند که: «کلًّا فَضَّلْنا عَلَی الْعالَمِینَ». ای پدران و فرزندان ایشان! آنان که نام بردیم و ایشان که نبردیم، چه طمع دارید که بروز دولت خاتم پیغامبران خواهید رسیدن؟
رسول (ص) فاطمه (ع) را گفت که زنان را چه بهتر؟ گفت، «آن که هیچ مرد ایشان را نبیند». رسول (ص) را خوش آمد. وی را در کنار گرفت و گفت، «ذریه بعضها من بعض» و معاذبن جبل زن خویش را بزد که به روزنی فرو نگریست و زن را که سیبی بشکست، پاره ای خود بخورد و پاره ای به غلام داد، وی را بزد. عمر گفت، «زنان را جامه نیکو مکنید تا در خانه بنشینند که چون جامه نیکو دارند آرزوی بیرون شدنشان پدید آید». و در روزگار رسول (ص) زنان را دستوری بود تا پوشیده به جماعت شدندی به مسجد در صف بازپسین. در روزگار صحابه منع کردند. عایشه گفت، «اگر رسول علیه السلام بدیدی که اکنون زنان بر چه صفت اند به مسجد نگذاشتی. و امروز منع از مسجد و مجلس و نظاره فریضه تر است، مگر پیرزنی که جامه خلق درپوشد که از آن خللی نباشد.»
یا در آئین حرمت ذریه احمد هبا شد یا مگر اولاد زهرا آل پیغمبر نباشد
سید ابوالحسن رفیعی قزوینی (زادهٔ ۱۳۱۰ قمری در قزوین - درگذشته ۱۳۹۵ قمری در تهران)(معروف به علامه رفیعی) فرزند سید ابراهیم -ذریه سید میرزا محمد زمان طالقانی قزوینی- روحانی اهل ایران و از علمای فقه شیعه، مجتهد و فیلسوف بود و در قزوین خارج فقه و فلسفه تدریس میکرد. تخصص وی فلسفه صدرایی بود.
«ای مردم، ولایت تنها به علی بن ابی طالب و وصی از ذریه من، نوادگان برادرم علی تعلق میگیرد، او اولین و دو پسرش حسن و حسین پیاپی جانشین او میشوند، از قرآن جدا نمیشوند تا به سوی خدا بازگردند». بیشتر کتاب بهطور مستقیم به خود محمد نسبت داده شدهاست.