خاک پاش

معنی کلمه خاک پاش در لغت نامه دهخدا

خاکپاش. ( نف مرکب ) کسی که خاک پاشد. کسی که خاک برافشاند. ج ، خاکپاشان .

معنی کلمه خاک پاش در فرهنگ عمید

۱. آن که یا آنچه گردوخاک به هوا می پراکند.
۲. [مجاز] مردم آزار.

معنی کلمه خاک پاش در فرهنگستان زبان و ادب

{sand spreader, spreader} [حمل ونقل درون شهری-جاده ای] دستگاهی برای پاشیدن خاک سنگ بر روی آسفالت تازه برای جلوگیری از چسبندگی

جملاتی از کاربرد کلمه خاک پاش

هر چه از کاینات گیرد رنگ جمله در خاک پاش می‌بینم
تا نهد سربه خاک پاش نخست سرنگون آید از مشیمه جنین
چو نرگس ارچه شد آزاد قامتش چه خوشست بنفشه وار مرا خاک پاش بوشیدن
به خاک پاش می‌غلتیدم و شُکرانه می‌کردم تو گویی خویش را بر بستر سنجاب می‌دیدم
به یاد شکر لطفش هر آنکه زهر خورد به خاک پاش که یابد به ذوق طعم شکر
اگر ز دست اجل چند گه امان یابم به خاک پاش که سر بر ندارم از قدمش
سلطان بارگاه رسالت که سوده است بر خاک پاش ناصیهٔ انور آفتاب
آنک خاک پاش شد او بر سران شد سرفراز مست او اندر میان جمله مستان نازنین
کحل دیده ساز خاک پاش را تا بیندازی سر اوباش را
باد آمد خاکساری پای بست خاک پاش کوی تو بادی بدست