خاراندن

معنی کلمه خاراندن در لغت نامه دهخدا

خاراندن. [ دَ ] ( مص ) با نوک ناخنها بسودن تن با کمی سختی آنگاه که در آن خارشی بطبع یا از گزیدن پشه و جز آن پدید آید، حک. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( تاج العروس ). رجوع بخارانیدن و خاریدن شود.

معنی کلمه خاراندن در فرهنگ معین

(دَ ) (مص م . ) = خارانیدن : با سرِ ناخن روی پوست بدن (خود یا دیگری ) را برای برطرف کردن خارش کشیدن .

معنی کلمه خاراندن در فرهنگ عمید

کشیدن سر ناخن یا وسیله ای زبر بر روی پوست بدن، برای رفع خارش آن.

معنی کلمه خاراندن در فرهنگ فارسی

خارانیدن باناخن روی پوست بدن کشیدن، خاراننده
( مصدر ) ( خاراند خاراند خواهد خاراند خاراندن بخاران خاراننده خارانیده ) با سر ناخن روی پوست بدن ( خود یا دیگری ) کشیدن خارش دادن .

معنی کلمه خاراندن در ویکی واژه

خارانیدن: با سرِ ناخن روی پوست بدن (خود یا دیگری)
grattare
را برای برطرف کردن خارش کشیدن.

جملاتی از کاربرد کلمه خاراندن

شستن مرتب دست‌ها و خودداری از مالیدن چشم. آلودگی در بسیاری از موارد بر اثر خاراندن چشم درگیر و انتقال از طریق دست آلوده اتفاق می‌افتد، استفاده نکردن از حولهٔ مشترک، استفاده نکردن از لوازم آرایشی مشترک نظیر خط چشم و سایهٔ چشم، استفاده نکردن از قطره‌های چشمی مشترک، شنا نکردن (بعضی از باکتری‌ها می‌توانند از طریق آب منتقل شوند)، عدم استفادهٔ مجدد از دستمال جهت پاک کردن چشم. بهتر است از دستمال کاغذی و به صورت یک بار مصرف استفاده شود.