( آب خضر ) آب خضر. [ ب ِ خ ِ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آب زندگانی ، و مجازاً علم لدنّی. ( برهان ) : در کلک تو سرّ غیب مضمر در لفظ تو آب خضر مدغم.کمال الدین اصفهانی.
معنی کلمه آب خضر در فرهنگ معین
( آب خضر ) (بِ خِ ) [ فا - ع . ] (اِمر. ) ۱ - آب حیات بخش . ۲ - معرفت حقیقی که خاصة انبیاء و اولیاست .
معنی کلمه آب خضر در فرهنگ فارسی
( آب خضر ) آب حیات ( اسم ) ۱ - آب حیات ۲ - ( تصوف ) علم لدنی معرفت حقیقی که خاص. انبیا و اولیاست . آب زندگانی
معنی کلمه آب خضر در ویکی واژه
آب حیات بخش. معرفت حقیقی که خاصة انبیاء و اولی
جملاتی از کاربرد کلمه آب خضر
به خشک و تر از دو کون کسی سود و صرفه برد که خاک در تو را به آب خضر گرفت
آب خضر چه جویم و انفاس عیسوی آن لب به دستم ار فتد این هر دو حاصل است
بی طی ظلمت آب خضر نوش بر درش کاین دولتی است رشک روان سکندر است
می از دست تو یک شب تا سحرگاه ز آب خضر و عمر جاودان به
به چشم آب زدش مصطی ز چشمهٔ نوش چنانکه سوخت چو آتش ز رشک آب خضر
آب است زیر چاه وعجب اینکه لعل دوست هست آب خضر و دارد چاهی به زیر آب
در پرده سیاهی فقرست آب خضر از راه صدق دامن موج سراب گیر
به تاریکی زلف او فرو ریخت به دست آورد از آب خضر چاهی
به آب خضر سکندر نبرد زآینه راه سفال میکده جام جهان نما بشکست
و گر ز عین عنایت نظر کند به زمین به آب خضر مبدل شود تراب سراب