آشکار ساختن
معنی کلمه آشکار ساختن در فرهنگ فارسی
ظاهر ساختن جریانهای برق مغناطیسی
معنی کلمه آشکار ساختن در ویکی واژه
آشکار کردن. میکوشم ... روحیه او را، مکنونات قلبی او را، که بزرگی و ... در عین حال معایب او را آشکار میسازد، بنمایانم. «بزرگعلوی»
جملاتی از کاربرد کلمه آشکار ساختن
طنز در ذات خود انسان را برمیآشوبد، بر تردیدهایش میافزاید و با آشکار ساختن جهان همچون پدیدهای دوگانه، چندگانه یا متناقض، انسانها را از یقین محروم میکند. جان درایدن در مقاله «هنر طنز» ظرافت طنز را به جدا کردن سر از بدن با حرکت تند و سریع شمشیر تشبیه میکند، طوریکه دوباره در جای خود قرار گیرد.
با مرگ عضدالدوله در شوال ۳۷۲ قمری (مارس ۹۸۳ میلادی)، از آنجایی که وی جانشینی برای خود تعیین نکرده بود بزرگان قوم اعلام وفاتش را برای سه ماه به تعویق انداختند تا فرزندش ابوکالیجار مرزبان حاضر گردید و از خلیفه الطائع خواستند برای او فرمان صادر و لوازم سلطنت از قبیل خلعت و لواء و القاب را به او عطا کند. خلیفه پذیرفت و در محرم ۳۷۳ ق (ژوئن ۹۸۳ م) او را «صمصامالدوله» لقب داد. سپس مرگ عضدالدوله را آشکار ساختند و طبق وصیت او جسدش را در نجف به خاک سپردند.
در برخی مواقع هم، بدون آشکار ساختن نتایج به مراجع، روان شناسان دادههای تست را فقط به سفارش دادگاه یا قانون تأمین میکنند.
انتهای کرپه اسفنجی وسعت یافته و ختنهگاه را میپوشاند. دور ختنهگاه را پیشپوست گرفتهاست؛ بخشی پوستی که میتواند برای آشکار ساختن نوک پنیس عقب بنشیند. پیشپوست توسط چینی از پوست به نام لگام به زیر ختنهگاه متصل میشود. کیر توسط لیگامان معلق پنیس آویزان و روبه بالا نگه داشته میشود.