آب و دانه

معنی کلمه آب و دانه در ویکی واژه

غذایی که به پرندگان می‌دهند. شو روز به فکر آب و دانه/ هنگام شب آرمیدن آموز «پروین اعتصامی»
(مجاز): وسیله معاش.

جملاتی از کاربرد کلمه آب و دانه

ز آب و دانه باغ بهشت وصل شدیم دو شاهباز و خرابات آشیانه ماست
کبوتر حرم بزم عشرتش بودم درآن حرم می و نقل آب و دانه من بود
به آب و دانه چو من بلبلی بیرزیدی اگر نبودی پژمرده بوستان کرم
از روزی مقدر قانع به خون دل شو تا آب و دانه خود در آشیان بیابی
جائی که آب و دانه و گلزار و سبزه‌ایست آنجا فریب خوردن طفلان، مبرهن است
بی رنج نوک و پا، نتوان چینه جست و خورد گر آب و دانه‌ایست، بخونابه خوردن است
سیرم ز خلد و گندم آدم فریب او مرغ دل مرا هوس آب و دانه نیست
شود مستغنی از دریا ز آب و دانه گوهر گذارد چون صدف بر روی هم هر کس که دستش را
صید شوق بسملم بیدل نمی‌دانم‌ که باز خنجر و پیکان ناز کیست آب و دانه‌ام
بآب و دانه خو کردی ، بلی هنگام صیادی چو بر صید افکنی شهباز دل را ماکیان بینی