آفت زده

معنی کلمه آفت زده در لغت نامه دهخدا

( آفت زده ) آفت زده. [ ف َ زَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) آفت رسیده. کِشتی به آفتهائی چون تگرگ و شجام و ملخ و سن و زنگ و سیل دچارشده.

معنی کلمه آفت زده در فرهنگ فارسی

( آفت زده ) ( اسم ) مبتلا بافت آسیب دیده و آفت زده : کشتی آفت رسیده زراعت آفت رسیده .

معنی کلمه آفت زده در ویکی واژه

آفت‌زده
ویژگی باغ یا کِشت یا محصول یا دامی که بوسیله آفت گیاهی صدمه دیده یا از میان رفته باشد.
دچار مصیبت و بلا. آفت زده حوادثی را/ از ورطه عجز وا رهاندی. «پروین اعتصامی»

جملاتی از کاربرد کلمه آفت زده

ز یکسوی محصولش آفت زده محصل ز سوی دگر آمده
خیره از من نرمیدید شما هر که آفت زده‌ای دید، رمید
دیوانگی آشفته تمکین و تمیزم فرزانگی آفت زده لابه و لاغم
منم از رونق جنس هنر آفت زده‌ای که زد آتش بدکان گرمی بازار مرا
آفت زدهٔ حوادثی را از ورطهٔ عجز وارهاندی