معنی کلمه جلیز در لغت نامه دهخدا جلیز. [ ج َ ] ( اِ ) کمند. || ( ص ) مفسد و غماز. ( ناظم الاطباء ) ( برهان ). رجوع به جِلویز. شود.
جملاتی از کاربرد کلمه جلیز نازی آرم چنانکه حلقه . . . ونش ناید از چشم کفجلیز فزونتر ترک قدح کن بیار ساغر زفت ای نگار ساغر خردم سبوست من چه کنم کفجلیز