آغشتن

معنی کلمه آغشتن در لغت نامه دهخدا

( آغشتن ) آغشتن. [ غ َ / غ ِ ت َ ] ( مص ) تر نهادن. خیس کردن. خیساندن. فژغردن. نرم کردن با تری و نم. سرشتن. آغاریدن. آغاردن. انقاع. نقع. || آلودن. ضمخ. تضمیخ. مضخ. تضمخ. لطخ. تلطیخ. تر کردن. رجوع به آغشته شود. || و بمعنی آمیختن و مزج و خلط نیز آورده اند لیکن شواهدی که می آورند بهمان معانی پیشین انسب است. این فعل لازم و متعدی هر دو آید.و ظاهراً مصدر دوم آن آغارش باشد. آغشتم. بیاغار.

معنی کلمه آغشتن در فرهنگ معین

( آغشتن ) (غَ یا غِ تَ ) ۱ - (مص م . ) خیس کردن ، نم کردن . ۲ - آلودن . ۳ - (مص ل . ) خیسیدن ، نم کشیدن .

معنی کلمه آغشتن در فرهنگ عمید

( آغشتن ) ۱. خیس کردن، تر کردن.
۲. آلوده کردن.
۳. آمیختن، سرشتن.
۴. (مصدر لازم ) آلوده شدن، تر شدن.

معنی کلمه آغشتن در فرهنگ فارسی

( آغشتن ) آغشت آغرد خواهد آغشت بیاغر آغرنده آغشته ) ۱ - ( مصدر ) خیس کردن نم کردن . ۲ - آلودن . ۳ - آلودن جسمی بمایع ۴ - ( مصدر ) خیسیدن نم کشیدن .
ترنهادن خیس کردن

معنی کلمه آغشتن در ویکی واژه

آلودن، آلوده کردن، چیزی را با چیز دیگر مخلوط کردن. گویی خمیره‌اش را با آب و گِل جهنم آغشته‌اند. «جمال‌زاده»
خیس کردن، نم کردن. آلودن.

جملاتی از کاربرد کلمه آغشتن

چون تواند کسی مرا کشتن؟ یا به خاک و به خونم آغشتن؟
انبیا را به دشمنی کشتند جامه‌شان را به خون درآغشتند
ز قول من بگو این کشتنی است میان خاک و خون آغشتنی است
سرانجام در یکی از جنگ‌ها آرمینیوس زخمی شد ولی رومی‌ها باز هم نتوانستند به پیروزی مهمی دست یابند، پس به سوی مرکز زیست قبیله شروسک در نزدیک دتمولد پیشروی‌نمودند. آرمینیوس با آغشتن رخسارش به خون به گونه‌ای ناشناس از دست رومیان گریخت.
شما بر شاخهٔ گل نغمه خوانید به خون آغشتن اکبر ندانید
کار ما بی‌طاقتان را می‌توان از خنده ساخت احتیاج لب به زهر آغشتن دشنام نیست
حیات تست اندر کشتن تو یقین تو بخون آغشتن تو
گفت نبود چاره‌ای جز کشتنت باید اندر خون خود آغشتنت
ستم باشد به زهر آغشتن لب در عتاب من تو کز تحریک ابرویی توانی داد دشنامم
نامه خواند جواب ننوشتن انگبین را بزهر آغشتن
مراد دوست چون این کُشتن ما است میان خاک و خون آغشتن ما است