آغشتن
معنی کلمه آغشتن در فرهنگ معین
معنی کلمه آغشتن در فرهنگ عمید
۲. آلوده کردن.
۳. آمیختن، سرشتن.
۴. (مصدر لازم ) آلوده شدن، تر شدن.
معنی کلمه آغشتن در فرهنگ فارسی
ترنهادن خیس کردن
معنی کلمه آغشتن در ویکی واژه
خیس کردن، نم کردن. آلودن.
جملاتی از کاربرد کلمه آغشتن
چون تواند کسی مرا کشتن؟ یا به خاک و به خونم آغشتن؟
انبیا را به دشمنی کشتند جامهشان را به خون درآغشتند
ز قول من بگو این کشتنی است میان خاک و خون آغشتنی است
سرانجام در یکی از جنگها آرمینیوس زخمی شد ولی رومیها باز هم نتوانستند به پیروزی مهمی دست یابند، پس به سوی مرکز زیست قبیله شروسک در نزدیک دتمولد پیشروینمودند. آرمینیوس با آغشتن رخسارش به خون به گونهای ناشناس از دست رومیان گریخت.
شما بر شاخهٔ گل نغمه خوانید به خون آغشتن اکبر ندانید
کار ما بیطاقتان را میتوان از خنده ساخت احتیاج لب به زهر آغشتن دشنام نیست
حیات تست اندر کشتن تو یقین تو بخون آغشتن تو
گفت نبود چارهای جز کشتنت باید اندر خون خود آغشتنت
ستم باشد به زهر آغشتن لب در عتاب من تو کز تحریک ابرویی توانی داد دشنامم
نامه خواند جواب ننوشتن انگبین را بزهر آغشتن
مراد دوست چون این کُشتن ما است میان خاک و خون آغشتن ما است