اجتلاب

معنی کلمه اجتلاب در لغت نامه دهخدا

اجتلاب. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) جَلْب. استجلاب. ( زوزنی ). کشیدن. || کشیدن از جائی بجای دیگر. || گوسفند و شترو برده از جائی بجائی بردن برای فروختن. ( زوزنی ).

معنی کلمه اجتلاب در فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع . ] (مص م . ) کشیدن ، جلب کردن .

معنی کلمه اجتلاب در فرهنگ عمید

کشیدن از جایی به جای دیگر، جلب کردن، کشاندن.

معنی کلمه اجتلاب در ویکی واژه

کشیدن، جلب کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه اجتلاب

حال: از عبادات مشهورهٔ ایشان است و به تشدید لام و مراد از حال واردی است که بی اختیار و اجتلاب در دل، نزول کند. از قبض و بسط و شوق و ذوق و غیر آن. گویند حال چون برق خاطف زود بگذرد و باقی نماند و الا حدیث نفس باشد و این معنی را با دقت تناسب است و بعضی به دوام حال قائل شده‌اند. حسن: به اصطلاح ایشان کنایه از نبوّت کلیّه است. خاطر: خطابی است که وارد شود بر ضمایر. گاهی به القای ملَک و آن را الهام گویند و گاهی به القای شیطان و آن را وسواس خوانند و گاهی به القای حق و آن را خاطر دانند. خرابات: مقام فنا و خراباتی اهل فنا را خوانند. خدا واللَّه: هر چیزی را که آدمی دوست دارد و مطلوب او بود به طریق استعاره. قالَ اللّهُ تَعالَی أرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ اِلهَهُ هَوَاهُ قالَ رَسُوْلُ اللّهِ کُلُّ مَقْصُودٍ مَعْبُوْدٌ وکُلُّ مَعْبُودٍ اِلَهٌ حکیم سنایی قُدِّسَ سِرُّه فرماید:
بدون اجتلابی با تعمل چه حزن و خوف و قبض و بسط بالکل
کلبی گفت: «ظاهِرَ الْإِثْمِ» طواف الرجال بالبیت نهارا عراة، و باطنه طواف النساء باللیل عراة. پس بر سبیل وعید گفت: إِنَّ الَّذِینَ یَکْسِبُونَ الْإِثْمَ یعنی الشرک «سَیُجْزَوْنَ» فی الآخرة بِما کانُوا یَقْتَرِفُونَ یعنی یکسبون فی الدنیا. الکسب، فعل ما یجتلب به الی النفس نفع، او یستدفع به ضر، و لذلک وصف به العبد، و لم یجز أن یوصف به الخالق القدیم جل جلاله. و الفرق بین الکسب و الخلق أن الخلق فعل الشی‌ء علی تقدیر و ترتیب، و الکسب فعل الشی‌ء لاجتلاب النفع الی النفس.