اسفرزه
معنی کلمه اسفرزه در فرهنگ معین
معنی کلمه اسفرزه در فرهنگ عمید
معنی کلمه اسفرزه در فرهنگ فارسی
معنی کلمه اسفرزه در دانشنامه آزاد فارسی
گیاهی علفی و یکساله با نام علمی Plantago psyllium L. از تیرۀ بارهنگ، دارای برگ هایی باریک، دراز، نوک تیز و مجتمع به صورت متقابل یا سه تایی بر روی ساقه، گل های مجتمع سنبله ای بر پایه های بلند، و میوۀ پوشینه ای. این گیاه در نواحی مختلف مدیترانه، شمال افریقا و جنوب غرب آسیا ازجمله ایران می روید. در طب سنتی از برگ اسفرزه به عنوان التیام دهندۀ جراحات استفاده می کنند.
معنی کلمه اسفرزه در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه اسفرزه
علاوه بر درخت نخل، گونههای گیاهی دیگر در این منطقه عبارتند از: کنار (سدر)، غرق (استبرق)، لگجی (کبر)، انجیر، کاکتوس، توله (پنیرک)، کاکل، منگک، قاوچندلی(ترشک درشت)، انواع کهور، گز، خیار گرگو (هندوانه ابوجهل)، کنگر، شوت (شوید)، بابونه، بنگو(بارهنگ تخممرغی یا اسفرزه)، کرچک، انواع مرکبات، و موز. به پیشنهاد رسانه مهر میهن، روز ۱۵ اسفند، برابر با روز درختکاری و به دلیل نماد شهر آبپخش یعنی باغها و درخت نخل به نام روز آبپخش نامگذاری شدهاست.
لعاب شنبلیله، بزر کتان، پیاز کوهی، کتیرا، بزر اسفرزه، سحلب، آگار و کاراگینان، متیل سلولز لعابهای مورد استفاده در ابری هستند.