آزار دادن

معنی کلمه آزار دادن در لغت نامه دهخدا

( آزار دادن ) آزار دادن. [ دَ ] ( مص مرکب ) رنج و درد و الم دادن. آزردن. اذیت کردن. ایذاء. آزار کردن. رنجانیدن.

معنی کلمه آزار دادن در فرهنگ فارسی

( آزار دادن ) ( مصدر ) رنج دادن الم رسانیدن آزردن اذیت کردن .
اذیت کردن رنجانیدن

معنی کلمه آزار دادن در ویکی واژه

آزار‌دادن
اذیت کردن. خستگی‌ای که در این راه به او می‌رسد، آزارش ندهد. «مینوی»

جملاتی از کاربرد کلمه آزار دادن

همچنان که حق سبحانه می فرماید که «یا ایها الذین آمنوا لا تبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذی» یعنی «ای مومنان باطل مسازید صدقات خود را به منت نهادن و آزار دادن» و از سید انام مروی است که «کسی که با برادر مومن خود نیکی کند و بر او منت نهد خدای عمل او را از درجه اعتبار ساقط سازد و او را بر گناه خود بگیرد و سعی او را نپذیرد».
سادیسم عبارت است از علاقه به آزار دادن دیگران به صورت جسمی، روانی و جنسی، به گونه ای که این آزار رساندن، موجب لذت و آرامش فرد آزاررسان شود.
و نیکس (شب) موروس نفرت‌انگیز (عذاب) و کر سیاه (مرگ خشونت‌آمیز) و تاناتوس (مرگ) و هیپنوس (خواب) و اونیروس (رؤیاها) را آشکار کرد. و دوباره نیکس تیره و تار، اگرچه با هیچ‌کدام نخوابیده بود، موموس (سرزنش) و اویزیس (بدبختی) و هسپریدها را برهنه کرد… او همچنین مویرای (سرنوشت) و کرس انتقام‌جوی بی‌رحم را به‌دنیا آورد… همچنین نیکس مرگ‌بار، نمسیس (انتقام) را برای آزار دادن مردان فانی و پس از او آپاتی (فریب) و فیلوتس (دوستی) و گراس نفرت‌انگیز (پیری) و اریس سنگدل (دعوا) را به ارمغان آورد.