آتشناب (مجاز): شراب. بی یاد مبارک تو در دست ملوک/ در آب فسرده آتش ناب مباد. «انوری»
جملاتی از کاربرد کلمه آتش ناب
دلیل منزل شوقم به دامنم آویز شرر ز آتش نابم به خاک خویش آمیز
همچو باد آمدم و خاک صراحی گشتم آب خود بردم و در آتش ناب افتادم
ای تیغ تو آب روشن و آتش ناب آبی چو خماهن، آتشی چون سیماب
در آب افکند آتش ناب را به جوش آورد آتش و آب را
گرفتم کآتش ناب است قدح حاسدان در وی چو آتش نام او داند کجا سوزاند اندامش
ای جام تو آب و آتش ناب شراب ای خون عدو ز آتش شمشیر تو آب
به جام افکند آتش ناب را به جوش آورد آتشی آب را
تا ۱۴ اکتبر دست کم ۴۱ نفر جان خود را از دست دادهاند و حداقل ۱۸۵ نفر نیز مجروح و در بیمارستان بستری شدند. تعداد زیادی نیز مفقود شدهاند که روزنامه واشینگتن پست آمار آن را ۴۵۰ نفر تخمین زدهاست. گستره آتشسوزی تا ۱۴ اکتبر، به بیش از ۸۶۰۰۰ هکتار رسیدهاست و بیش از ۵۷۰۰ خانه کاملاً نابود شد. و ۹۰٬۰۰۰ نفر را مجبور به تخلیه از خانههای خود کردهاست. همزمان هزاران نفر در جنوب کالیفرنیا به دلیل یک آتشسوزی در شهر آناهایم هیلز در کانتی اورنج وادار به ترک خانههایشان شدند و ۲۴ خانه در آتش نابود شد. حرارت آتش به حدی است که شیشههای ماشینها ذوب میشود، صدها خانه در سانتا روزا در آتش سوختند.
انصاف بده چه چرب دست استادی کز آتش ناب مهر بر آب نهی
کجا گداخته کردی زناب آتش ناب چکد هم از تن تو قطره بر تن تو فدی
البته در میان مفسرین بر سر آنکه آیا کافران ایشان را کشتند یا کافران در آن آتش نابود شدند، اختلاف است؛ برای نمونه طبری کشتگان را همان باورمندان زیر شکنجه میداند.
آنکه ز شرم لطف او، آتش ناب آب شد گمشده نعل مرکبش، افسر آفتاب شد
مردان آنان، جوان و پیر، من به اسارت گرفتم، از بعضی از آنان پاها و دستانشان را بریدم، از دیگران گوشها، بینیها و لبهایشان را، از گوشهای مردان جوان پشتهای ساختم، از سرهای پیرمردان منارهای درست کردم. من سرهای آنان را به سان جام [کاپ، جایزه، نشان پیروزی] در مقابل شهرهایشان به معرض تماشا نهادم. کودکان ذکور و کودکان اناث را من در شعلهها بسوزاندم، شهر را من ویران کردم و با شعلههای آتش نابود ساختم.